برنده جایزه نوبل فیزیک میگوید پیش از وقوع بیگ بنگ جهان دیگری وجود داشته و شواهد وجود آن هنوز از طریق سیاه چالهها قابل مشاهده است. سر راجر پنروز این سخنان را بهفاصله کوتاهی پس از دریافت جایزه نوبل فیزیک اعلام کرد. او چند روز پیش بهخاطر دستاوردش در زمینه نظریه نسبیت عام انیشتین و اثبات وجود سیاه چالهها جایزه نوبل گرفت.
سر راجز پنروز مدعی است که وجود نقاط بیتوضیح تابش الکترومغناطیسی در آسمان – که تحت عنوان «نقاط هاوکینگ» شناخته میشود – همان بقایای جهان قبلی است. این ادعا بخشی از نظریه «کیهانشناسی چرخهای تطبیقی» است، و گفته میشود که این نقاط آخرین مقادیر دفعشده انرژی موسوم به «تابش هاوکینگ» است که توسط سیاه چالهها از جهان قدیمی به دست ما میرسد.
سیاه چالهها بخشهایی از فضا هستند که در آن ماده فرو میپاشد. سیاه چالهها چنان نیروی گرانشی شدیدی دارند که حتی نور هم نمیتواند از آنها بگریزد. چنین پدیدهای احتمالا در مرکز کهکشان ما رخ داده است. راینهارد گنزل و آندرئا گِز که بهصورت مشترک همراه با سر راجر پنروز جایزه نوبل را دریافت کردهاند، قانعکنندهترین شواهد ممکن را از وجود ابرسیاه چالهای در میانه کهکشان راه شیری به نمایش گذاشتهاند.
از جمله احتمالات موجود این است که تبخیر سیاه چاله ممکن است بیشتر از عمر جهان ما طول بکشد، و به همین خاطر قابل شناسایی نباشد. پنروز در گفتگو با تلگراف میگوید: «من مدعیام که مشاهداتی از تابش هاوکینگ وجود دارد. بیگ بنگ آغاز کار نبوده است. پیش از بیگ بنگ چیز دیگری بوده که ما آن را در آینده تجربه خواهیم کرد. ما جهانی داریم که دائما در حال گسترش است، و تمام مادهها به مرور محو میشوند. نظریه عجیب من این است که در آیندهای دور بیگ بنگ دیگری رخ خواهد داد.»
او ادامه میدهد: «بیگ بنگ ما کار خود را با چیزی آغاز کرد که آینده دور جهان قبلی بود و باید سیاه چالههای مشابهی بوده باشند که از طریق تبخیر هاوکینگ از بین رفتهاند، و نقاطی را در آسمان به وجود آوردهاند که من آنها را نقاط هاوکینگ مینامم. ما این نقاط را میبینیم. اندازه این نقاط هشت برابر قطر ماه است و دمای نسبتا بالایی دارند. برای حداقل شش مورد از این نقاط شواهد بسیار خوبی موجود است.»
با این حال، بسیاری این ایده را رد کردهاند. از سوی دیگر وجود تابش ادعایی پنروز در این سیاه چالهها هنوز تایید نشده است. بهعلاوه، اگر یک جهان بیاندازه بزرگ قرار باشد در گذار از یک دوره به دوره بعدی به جهانی بیاندازه کوچک تبدیل شود، لازم است که همه با افزایش عمر جهان جرم خود را از دست بدهند. این ایده نیز از سوی بسیاری با شک و تردید مواجه بوده است.
مطابق کیهانشناسی استاندارد، جهان پس از بیگ بنگ تحت تاثیر گسترش یا تورمی مختصر قرار گرفته که بیقاعدگیهای ساختاری آن را از بین برده است. با این حال، سر راجر پنروز میگوید سیاه چالهها تا پیش از اثبات موجودیتشان در واقعیت، به جز در محاسبات ریاضیاتی، نادیده گرفته میشدند.
او مدعی است که مردم در آن دوره هم شک و تردیدهایی زیادی داشتند و زمان زیادی طول کشید تا سیاه چالهها پذیرفته شوند. در نهایت این اتفاق افتاد اما فکر میکنم هنوز نسبت به اهمیت کامل آنها ناآگاه هستیم.