سامسونگ با نوآوریهای تکراری در مسیر اپل شدن قرار گرفته است
تبلیغات
در حدود یک سال گذشته، یک نظر تکرارشونده میان کاربران، تحلیلگران و حتی طرفداران طولانیمدت گوشیهای هوشمند دیده میشود؛ نظری که میگوید سامسونگ دقیقا به نقطهای رسیده که زمانی اپل به خاطرش شناخته میشد؛ یعنی شرکتی که سرعت نوآوری در آن بهشدت کاهش یافته و هر سال عملا همان گوشی قبلی را با نامی جدید عرضه میکند.
این نگاه زمانی قوت میگیرد که نسلهای اخیر سری گلکسی اس را بررسی کنید. مدلها ظاهری مشابه دارند، تغییرات طراحی بسیار جزئی است و بسیاری از قابلیتها تقریبا بدون هیچ ارتقای قابلتوجهی از یک سال به سال بعد منتقل میشوند. برای بسیاری از کاربران، تشخیص تفاوت میان نسخههای پشتسرهم این سری، کاری دشوار و گاهی حتی بیفایده شده است. دقیقا همان انتقادی که سالها به نسلهای متوالی آیفون وارد میشد؛ محصولاتی که در ظاهر جدیدند، اما در عمل تنها نسخهای تکراری از نسل پیش هستند.
با چنین روندی، پرسشی مهم مطرح میشود که آیا سامسونگ واقعا در حال تبدیلشدن به «اپل جدید» دنیای موبایل است؟
این مقایسه، علاوه بر شباهتهای ظاهری و سختافزاری، ریشه در رفتار کلی برند نیز دارد. سامسونگ اکنون بیشتر از هر زمان دیگری بر ایجاد یک اکوسیستم یکپارچه، توسعه قابلیتهای نرمافزاری و گسترش امکانات مبتنی بر هوش مصنوعی تمرکز دارد؛ روندی که شباهت زیادی به استراتژی سالهای اخیر اپل دارد. از سوی دیگر، سرعت نوآوریهای سختافزاری که زمانی نقطه تمایز سامسونگ بود، به شکل محسوسی کند شده است.
البته برخی تحلیلگران معتقدند که این شباهتها نتیجه بلوغ بازار موبایل است. جایی که همه برندها، از جمله اپل و گوگل، اکنون تغییرات کوچک و تدریجی را ترجیح میدهند، زیرا جهشهای بزرگ سختافزاری دیگر به سادگی گذشته امکانپذیر نیست. با این حال، نمیتوان انکار کرد که کاربران هر سال بیشتر از قبل احساس میکنند سامسونگ در مسیری قدم گذاشته که پیشتر تنها از اپل انتظار میرفت.
در نهایت، این پرسش هنوز بدون پاسخ قطعی باقی مانده است که آیا سامسونگ واقعا شبیه اپل شده، یا این تشابه تنها نتیجه نگاه سختگیرانه کاربران امروزی است؟
رکود باتری در گلکسی اولترا؛ یک گره قدیمی که هنوز باز نشده است

چیزی که طی سالهای اخیر بیش از همه کاربران وفادار سامسونگ را دلسرد کرده، رکود عجیب در ظرفیت باتری مدلهای «گلکسی اولترا» است؛ سکونی که درست در زمانی رخ میدهد که صنعت موبایل در حال جهشی محسوس در حوزه فناوری باتری است. در حالی که موج باتریهای سیلیکون کربن بازار را متحول کرده و برندهایی مانند اوپو، آنر، وانپلاس و ویوو بهصورت گسترده از باتریهای 7000 میلیآمپر ساعتی یا حتی بزرگتر استفاده میکنند، خانواده گلکسی اولترا تقریبا بدون هیچ تغییر مهمی در همان جای همیشگی باقی مانده است.
در مرکز این انتقاد، یک واقعیت ساده قرار دارد؛ ظرفیت باتری سری Ultra طی چند نسل ثابت مانده و کوچکترین جهش معناداری در آن دیده نشده است. برای مثال، بسیاری از کاربران سالهاست میگویند پرچمدار سامسونگ با وجود ارتقای نمایشگر، پردازنده، دوربین و حتی خنککننده داخلی، هنوز با همان باتریهایی عرضه میشود که برای نسلهای قدیمی مناسبتر بودهاند تا گوشیهای مدرن پرمصرف امروز.
موضوع وقتی حساستر میشود که به روند شتابدار رقبا نگاه کنیم. برندهایی مانند وانپلاس و اوپو نهتنها ظرفیت باتری را افزایش دادهاند، بلکه با بهرهگیری از ترکیبهای جدید شیمیایی، چگالی انرژی را بالاتر بردهاند، حرارت را بهتر کنترل کرده و سرعت شارژ را چند برابر کردهاند. این پیشرفتها سبب شده تا کاربران، انتظاراتی تازه نسبت به عمر باتری در گوشیهای پرچمدار داشته باشند؛ انتظاراتی که خانواده گلکسی اولترا در چند سال اخیر از آنها فاصله گرفته است.
در مورد نسل آینده یعنی گلکسی اس 26 اولترا نیز گزارشها تصویر واضحی ارائه نمیدهند. برخی منابع احتمال میدهند که مدل جدید دچار ارتقا شود، اما بخش قابلتوجهی از افشاگران معتقدند هیچ تحول بزرگی در راه نیست. حتی در خوشبینانهترین حالت، گمانهزنیها از یک باتری 5400 میلیآمپر ساعتی حکایت دارند؛ ظرفیتی که اگرچه کمی بزرگتر از نسل فعلی است، اما همچنان فاصله چشمگیری با استانداردهای جدید بازار ندارد و تنها میتوان آن را «افزایش جزئی» توصیف کرد.

برای درک بهتر این وضعیت، باید به سال 2020 بازگشت؛ زمانی که گلکسی اس 20 اولترا با یک باتری 5000 میلیآمپر ساعتی معرفی شد. در آن سال چنین ظرفیتی بسیار چشمگیر بود و گوشی را در رده دستگاههای پرتوان قرار میداد. با این حال مشکل اینجاست که طی پنج نسل بعدی، همین ظرفیت بدون کوچکترین تغییر تکرار شده است. در دنیایی که هر سال کیفیت نمایشگرها بالاتر میرود، نرخ نوسازی بیشتر میشود، تراشهها قدرتمندتر شده و اتصال شبکههای پیشرفته مصرف انرژی را افزایش میدهد، تکیه بر یک ظرفیت ثابت عملا به معنای عقب ماندن از رقباست.
در واقع، مسئله اصلی این نیست که باتری 5000 میلیآمپر ساعتی نمیتواند انرژی کافی برای گوشیهای امروزی را تامین کند؛ مشکل اینجاست که مصرف انرژی گوشیهای امروزی افزایش یافته اما ظرفیت باتری ثابت مانده است. این شرایط باعث شده بسیاری از کاربران احساس کنند پرچمدار سامسونگ به جای همراهی با نیازهای جدید، درجا زده است.
شباهت تکراری مدلهای پایه گلکسی؛ نسلجدید یا همان دستگاه قدیمی؟

مدلهای پایه سری گلکسی سالبهسال بیش از گذشته تکراری بهنظر میرسند؛ تا جاییکه بسیاری از کاربران معتقدند این دستگاهها عملا از مسیر ارتقا خارج شدهاند. در حالی که نسخههای Ultra هنوز هرچند محدود، اما ارتقاهایی در دوربین، نمایشگر و باتری تجربه میکنند، وضعیت مدلهای استاندارد گلکس S و گلکسی اس پلاس به نقطهای رسیده که میتوان آن را «غفلت ساختاری» توصیف کرد.
با نگاهی دقیقتر، تنها دو بخش هستند که در این مدلها با هر نسل تغییر کردهاند؛ طراحی ظاهری و پردازنده. حتی همین دو عنصر نیز آنقدر کوچک و تکراری بودهاند که نتوانستهاند حس یک نسل تازه از محصولات را به کاربران منتقل کنند.
در بخش طراحی، روند تقریبا بدون تغییر پیش رفته است. گلکسی S24 شباهتی بیچونوچرا به گلکسی S23 دارد و اگر آن را کنار گلکسی S22 قرار دهیم نیز همین شباهت محسوس دیده میشود. در واقع زبان طراحی طی سه نسل بهحدی ثابت مانده که بسیاری از کاربران این شباهت را «کسلکننده» میدانند. در بازار رقابتی امروز که برندها در تلاشاند ظاهر محصولات را متفاوتتر، چشمگیرتر و مدرنتر جلوه دهند، تکرار چنین طراحیای میتواند یک نقطهضعف باشد؛ زیرا حس تازگی و نوآوری را از بین میبرد.
در زمینه نمایشگر نیز شرایط چندان متفاوت نیست. طی چند نسل اخیر، ارتقاها به افزودن چند صد نیت روشنایی یا تنظیمات جزئی محدود شدهاند. نوآوریهای جذاب و کلیدی، مانند صفحهنمایشهای ضد بازتاب (Anti-Reflective) که تجربه کاربری را در محیطهای روشن متحول میکنند، تنها برای مدلهای اولترا کنار گذاشته شدهاند. این تصمیم سبب شده تا کاربران نسخههای معمولی احساس کنند که محصولاتی میانرده را با برچسب پرچمدار دریافت میکنند.

این چرخه کمتحول بسیاری را یاد سالهایی انداخته که اپل نسخههای «اس» را معرفی میکرد؛ نسخههایی که با نام جدید عرضه میشدند اما تغییرات آنها از حد بهبودهای جزئی فراتر نمیرفت. اکنون بخش قابلتوجهی از کاربران معتقدند گوشیهای غیر Ultra سامسونگ نیز دقیقا چنین سرنوشتی پیدا کردهاند. محصولاتی که هر نسل اسم جدید میگیرند، اما در عمل همان تجربه سال قبل را با کمی تغییر در سختافزار ارائه میکنند.
اگر این روند ادامه پیدا کند، فاصله میان مدلهای پایه و نسخههای Ultra بیش از پیش افزایش خواهد یافت؛ تا جایی که ممکن است مدلهای استاندارد نقش خود را بهعنوان «پرچمدار مقرونبهصرفه» بهطور کامل از دست بدهند.
تکرار دوربین 3X در مدلهای گلکسی؛ عقبماندگی در رقابت دوربین

یکی از آزاردهندهترین نقاط ضعف برای علاقهمندان دنیای عکاسی موبایل، تکرار دوربین 3X تلهفوتو در مدلهای پایه سری گلکسی است. در رده قیمتی 800 دلار، مدل استاندارد گلکسی S در گذشته یکی از معدود گوشیهایی بود که چنین لنزی را ارائه میداد، اما بازار تغییر کرده و سامسونگ برخلاف رقبا خود را با آن تطبیق نداده است.
مروری کوتاه بر تاریخچه نشان میدهد که چهقدر این بخش دچار رکود شده است. گلکسی S20 و S21 از سنسور 64 مگاپیکسلی استفاده میکردند که با کمک زوم دیجیتال به بزرگنمایی 3X میرسید. سپس نسخه گلکسی S22 برای اولینبار جهشی واقعی داشت و از یک دوربین 3 برابر اپتیکال واقعی بهره برد. اما پس از آن، هیچ ارتقای قابلتوجهی دیده نشده است؛ نه بهبود سنسور، نه تغییر در ابعاد آن و نه گشودگی دیافراگم.
اتفاق ناامیدکنندهتر این است که شایعات جدید نشان میدهند گلکسی S26 ممکن است دقیقا از همان سنسور کوچک و ضعیفی استفاده کند که عملکرد آن در نور کم حتی در حد استانداردهای امروزی هم قابل قبول نیست. این موضوع زمانی بیشتر به چشم میآید که آن را با رقابت چینی مقایسه کنیم. برندهایی مثل شیائومی، ویوو، آنر و اوپو طی سالهای اخیر به سمت استفاده از سنسورهای بسیار بزرگتر و حرفهایتر در تلهفوتو رفتهاند؛ سنسورهایی که در نور کم خروجی بسیار باکیفیتتر و دقیقتری تولید میکنند.
کندی نوآوری در One UI؛ تکرار بیش از حد در تجربه نرمافزاری

بخش نرمافزار در گوشیهای سامسونگ همیشه یکی از نقاط قوت اصلی این شرکت بوده است. One UI بهعنوان یکی از بهترین پوستههای اندروید، سبکی متمایز دارد و برخلاف برخی برندها تلاش نمیکند هر ویژگی iOS را بدون فکر و هویتزدایی کپیبرداری کند. این رابط کاربری طی سالها توانسته تجربهای یکپارچه، قابلاعتماد و کاربرپسند ارائه دهد.
با این حال، سرعت نوآوری در One UI طی چند سال گذشته بهشدت کاهش یافته است. دیگر خبری از قابلیتهای تحولآفرین یا امکاناتی که تجربه کاربری را به سطح جدیدی منتقل کنند، نیست. بسیاری از ویژگیهایی که امروز معرفی میشوند، نسخههای بازطراحیشده یا کمی بهبودیافته از قابلیتهایی هستند که پیشتر وجود داشتهاند؛ در نتیجه، کاربران بیش از گذشته احساس تکرار و یکنواختی میکنند.
بخش عمدهای از هیجان و توجه رسانهای این روزها حول قابلیتهای هوش مصنوعی میچرخد. اما واقعیت ماجرا این است که بسیاری از این قابلیتها، از جمله حضور جمنای در گوشیهای گلکسی، مستقیما از سوی گوگل ارائه شدهاند، نه سامسونگ. درواقع، سامسونگ بیشتر نقش میزبان را برای این قابلیتها ایفا میکند تا یک خالق یا نوآور حقیقی در حوزه نرمافزار.
این روند باعث شده کاربران قدیمی حس کنند One UI دیگر همان موتور تحولآفرینی نیست که پیشتر مرزهای تجربه اندروید را جابهجا میکرد. اگر سامسونگ نتواند بار دیگر نوآوریهای اختصاصی و چشمگیر ارائه دهد، بخش نرمافزار به نقطهای میرسد که تنها نقش تکمیلکننده سختافزار را بازی میکند، نه یک عامل تعیینکننده برای انتخاب دستگاه.
سامسونگ دیر به جمع گوشیهای تاشوی واقعی پیوست

نمونهای بهتر از اینکه سامسونگ طی چند سال گذشته تا چه اندازه در برابر تغییر سرسخت بوده، واقعا وجود ندارد و سری Galaxy Fold دقیقترین مصداق این موضوع است.
با وجود آنکه بازار دستگاههای تاشو طی مدت کوتاهی شاهد پیشرفتهای چشمگیر از سوی رقبای مختلف بوده، سامسونگ طی شش نسل متوالی تقریبا هیچ تغییر اساسی در فلسفه طراحی فولد ایجاد نکرد. فرمفکتور کلی دستگاه ثابت ماند و مهمتر از همه، نمایشگر بیرونی بیش از حد باریک باقی ماند؛ موضوعی که تجربه کاربری را زیر سوال میبرد.
این طراحی باعث میشد انجام کارهای ساده روزمره مانند تایپ کردن، پاسخدادن سریع به پیام یا اسکرول در یک وبسایت بهطور طبیعی سخت باشد و کاربر عملا مجبور شود دستگاه را باز کند. این اجبار به استفاده از حالت تبلتی، برخلاف ذات انعطافپذیر یک گوشی تاشو، برای بسیاری آزاردهنده بود.
در همین زمان، برندهایی مثل هواوی، ویوو، آنر و اوپو مسیر متفاوتی را پیش گرفتند. آنها نسلبهنسل طراحیهای خود را اصلاح کرده و با عریضتر کردن نمایشگر بیرونی، تعادل بهتری میان قابلیت استفاده در حالت گوشی و حالت تبلت ایجاد کردند.
تنها پس از آنکه این شرکتها چندین نسل از گوشیهای تاشوی بالغ و خوشساخت وارد بازار کردند و وقتی بازار و کاربران بارها نشان دادند که طراحی عریضتر منطقیتر و کارآمدتر است، سامسونگ بالاخره تصمیم گرفت مسیر خود را تغییر دهد. این تغییر نه نتیجه نوآوری اولیه، بلکه واکنشی دیرهنگام به رقابتی بود که مدتها پیش شکل گرفته بود.
نادیده گرفتن خواستههای کاربران اصلی
در نهایت، باید به نکتهای اشاره کنم که کمی فراموش شده اما همچنان بسیار مهم است؛ اسلات microSD. بسیاری از طرفداران قدیمی سامسونگ عاشق این ویژگی هستند و با توجه به پیشرفتهای اخیر در سرعت کارتهای SD، منطقی است که این امکان در گوشیها حفظ شود. با این حال، در حرکتی شبیه اپل، سامسونگ تصمیم گرفته آن را حذف کند و به جای آن روی فروش ارتقاء حافظه داخلی تمرکز کند تا درآمد بیشتری کسب داشته باشد.
آیا سامسونگ تبدیل به اپل جدید شده است؟

در پاسخ به این سوال باید گفت که نه کاملا. با این وجود براساس شواهدی که کاملا محسوس است، میتوان گفت که سامسونگ به شرکتی تبدیل شده که گوشیهایش را همانند دیگر دستگاهها بهروزرسانی میکند؛ با تغییراتی آنقدر محدود که کاربران به نسلهای جدید اهمیتی نمیدهند و به راحتی آنها را نادیده میگیرند.
در همین حال، رقبا با سرعت بیشتری ویژگیهای جدید ارائه میکنند. آنها به کاربران باتریهای بزرگتر، سنسورهای قویتر و گوشیهای تاشوی واقعی میدهند که تجربه کاربری را کاملا ارتقا میبخشد.
در گذشته، گوشیهای گلکسی حس نگاه به آینده و نوآوری داشتند؛ چیزی که کاربران را هیجانزده میکرد و کاربران هم احساس میکردند بخشی از دنیای تکنولوژی آینده هستید. با این حال امروز، این گوشیها بیشتر شبیه به وضعیتی راحت و تا حدی خستهکننده شدهاند، جایی که همه چیز قابل پیشبینی و بیهیجان است.
در چنین وضعیتی، نوآوری و ریسک میتواند حال و هوای این گوشیها را تغییر دهد و جذابیت بیشتری به تجربه کاربران اضافه کند؛ چیزی که هر برند نوآوریمحوری برای ماندن در صدر نیاز دارد.



