آیفون پرومکس در برابر آیفون پرو، رمز و رازهای کوچک و صفحههای بزرگ
آیا بعد از تجربه کار با آیفون پرومکس میتوان حتی به آیفون ایر نگاه کرد؟
تبلیغات

برای سالها، مدلهای پرو مکس آیفون انتخاب بیچونوچرای کاربرانی بودهاند که بهترینِ بهترینها را میخواهند: نهایت قدرت، بزرگترین نمایشگر و البته، بیشترین عمر باتری. با توجه به شایعاتی که پیش از عرضه درباره آیفون ایر شنیده میشد و تجربهی کوتاهی که با رقیب مشابه آن، یعنی سامسونگ گلکسی S25 Edge، وجود داشت، جذابیت یک آیفون فوق باریک در هالهای از ابهام بود. فلسفهی این محصول سوالبرانگیز به نظر میرسید. اپل گاهی در قبال هزینهای که دریافت میکند، امکانات را با خساست ارائه میدهد؛ حتی اگر بپذیریم که ویژگیهای موجود (حداقل در تئوری) پرداختشدهتر و بینقصتر هستند. در نتیجه، آیفونی همقیمت با مدل پرو که اکثر قابلیتهای حرفهای خود را فدای بدنهای جمعوجورتر کرده، معاملهای غیرمنطقی به نظر میرسید. این یعنی پرداخت هزینهای در سطح «پرو» برای دستگاهی که از بسیاری جهات، دیگر «پرو» نبود.
با این همه، کنجکاوی برای کشف این محصول جدید و فلسفهی طراحی آن، قویتر از پیشداوریها بود. آیا اپل واقعاً توانسته بود فرمول جادوییِ تعادل میان زیبایی خیرهکننده و کارایی روزمره را پیدا کند؟ با فراهم شدن فرصتی برای آزمودن آیفون ایر، این فرضیه به بوته آزمایش گذاشته شد: آیا سبک استفادهی روزمره از گوشی با مینیمالیسم دیجیتالی خاصی که اپل در این مدل جدید ترویج میکند، سازگار است؟
ظرافت Air را تنها در دست میتوان حس کرد
اولین چالش در کوچ به آیفون ایر، سازگاری با تغییری اجباری بود، حذف کامل سیمکارت فیزیکی. با اینکه چندین سال از عرضه آیفونهای مختص سیمکارت الکترونیکی (eSIM) در آمریکا میگذرد، در بازاری مانند بریتانیا همچنان حق انتخاب سیمکارت فیزیکی برای کاربران محفوظ است. آیفون ایر این قاعده را بر هم میزند و با عرضه انحصاری نسخه eSIM در سراسر جهان، کاربر را ناگزیر به مهاجرت به این فناوری جدید و تماس با اپراتور خود میکند. طبیعتاً، حفظ حق انتخاب برای استفاده از سیمکارت فیزیکی ترجیح داده میشد، بهویژه آنکه رقیبی چون گلکسی S25 Edge با ضخامتی تقریباً یکسان، همچنان اسلات سیمکارت فیزیکی را در خود جای داده است. اما این یک ایراد جزئی و یکباره بود که در برابر مزایای بیشمار و حس بینظیر Air بهسرعت رنگ باخت و به خاطره پیوست.

جادوی واقعی از لحظهای آغاز میشود که آیفون ۱۷ ایر را در دست میگیرید. طراحی آن این گذار را آسانتر میکند. شاید هنوز هم طراحی جزیره دوربین مربعیشکل نسلهای قبل، زیباتر از برآمدگی دوربین در مدل Air و آیفون ۱۷ پرو به نظر برسد؛ اما کلیت دستگاه ترکیبی هنرمندانه از شیشه و نواری از تیتانیوم براق با انحنای ظریف هم چشمنواز است و هم به شکلی باورنکردنی خوشدست. این یک تفاوت بنیادین با طراحی زمخت و مکعبیِ مدل پرو مکس دارد که بیشتر حس یک شمش فلزی خوشتراش را منتقل میکرد. حس سبکی و توازن بینظیری که Air ارائه میدهد، تجربهای کاملاً جدید است. این حس خوشایند به قابلیت حمل دستگاه نیز تسری پیدا میکند. مدلهای پرو مکس، برای ابزاری که قرار است همیشه در جیب یا کیفی کوچک حمل شود، همواره دستگاههایی بزرگ و سنگین بودهاند. حضور آنها در جیب کاملاً محسوس و گاهی آزاردهنده است. در مقابل، آیفون ایر به راحتی در جیب شلوار یا یک کیف کوچک جای میگیرد و به لطف وزن سبک و ضخامت خیرهکنندهاش، ممکن است تا زمانی که به دنبالش نگردید، حضورش را در جیب خود کاملاً فراموش کنید.
بله، باتری همان پاشنه آشیل است
با تمام این مزایا، دغدغهی اصلی در این جابجایی، عمر باتری بود و این نگرانی کاملاً بهجا بود. در تستهای انجامشده، آیفون ایر به شارژدهی بیش از ۱۲ ساعت دست یافت، در حالی که این رقم برای آیفون ۱۷ پرو مکس به نزدیک ۱۸ ساعت میرسد؛ یک اختلاف قابل توجه. با در نظر گرفتن این واقعیت که در یک روز پرکار، خالی کردن کامل شارژ باتری گوشی کار دشواری نیست، پدیده «اضطراب باتری» دوباره به یک نگرانی واقعی تبدیل شد. این نگرانی وجود داشت که برای دوام آوردن در بیرون از خانه، تهیه پاوربانک جدید MagSafe که اپل برای Air طراحی کرده، به یک ضرورت تبدیل شود. خوشبختانه، هرچند عملکرد باتری ضعیفتر از استاندارد طلایی پرو مکس بود، اما یک فاجعهی تمامعیار هم نبود. در روزهای کاری عادی، چه در خانه و چه در محل کار، آیفون ایر بدون نیاز به شارژ مجدد، بهخوبی از پس وظایف خود برمیآمد. با این حال، در سه روز از هفته، فعال کردن حالت کممصرف برای رسیدن به انتهای روز، اجتنابناپذیر بود.

آوا و نما: آنچه در ازای ظرافت فدا شد
فلسفهی طراحی آیفون ایر بر یک اصل بنیادین استوار است: رسیدن به نهایتِ ظرافت و سبکی. اما این هدف والا و جاهطلبانه، بدون قربانی کردن برخی عناصر کلیدی و استانداردهای همیشگی خانواده آیفون ممکن نبوده است. یکی از مهمترینِ این فداکاریها، که تأثیرش در استفاده روزمره به وضوح خود را نشان میدهد، در سیستم صوتی دستگاه نهفته است. اپل برای رسیدن به این ضخامت بیسابقه، تجربهی صدای فراگیر و استریوفونیک را به طور کامل حذف کرده و به تعبیه تنها یک اسپیکر در لبه پایینی دستگاه بسنده کرده است.

این کمبود برای کسانی که عادت دارند در محیط خانه و به جای استفاده از هدفون، محتوای صوتی و تصویری را مستقیماً از گوشی پخش کنند، کاملاً ملموس و غیرقابل انکار است. تماشای یک فیلم اکشن یا اجرای یک بازی، به دلیل نبود تفکیک کانالهای چپ و راست، به تجربهای تکبعدی و فاقد عمق تبدیل میشود. با این حال، باید اذعان کرد که این ضعف هرگز به نقطهای بحرانی نرسید که کاربر را وادار به متوقف کردن محتوا و جستجو برای یافتن یک جفت ایرپادز کند؛ بیشتر شبیه به یک یادآوری دائمی از مصالحههای انجامشده است.
در مقابل، اگر اپل در بخش صدا یک قدم به عقب برداشته، در زمینه ارگونومی نمایشگر یک جهش بلند به جلو داشته است. نمایشگر آیفون ایر، با وجود آنکه روی کاغذ تقریباً نیم اینچ کوچکتر از مدل غولپیکر پرو مکس است، در عمل تفاوت شگرفی را در تجربه بصری القا نمیکند. آنچه در این بخش حقیقتاً شگفتانگیز و تحسینبرانگیز است، نه کیفیت تصویر، بلکه ارگونومی بینقص و تعادل وزنی است که کار با دستگاه را با یک دست به لذتی خالص و بیدردسر تبدیل میکند. مدل پرو مکس گاهی میتوانست دستوپاگیر باشد، اما ظرافت ایر، ارتباطی بیواسطهتر و صمیمیتر میان کاربر و دستگاه ایجاد میکند. این مزیت، بهویژه در شلوغی وسایل نقلیه عمومی یا زمانی که برای ثبت یک لحظهی گذرا نیاز به آمادهسازی سریع دوربین دارید، خود را به عنوان یک برتری تعیینکننده به رخ میکشد.
سقوط از چهار دوربین به دو: بزرگترین مصالحه در قلمرو عکاسی
از همان ابتدا مشخص بود که بزرگترین چالش این گوشی و مهمترین نقطه ضعف آن در قیاس با برادران گرانترش، سیستم دوربین آن خواهد بود. فقدان لنزهای اولتراواید و تلهفوتو، کمبودی استراتژیک است که دیر یا زود خود را نشان میدهد. این به معنای از دست دادن انعطافپذیری خلاقانه و محدود شدن به یک زاویه دید ثابت است. دوربین اصلی ۴۸ مگاپیکسلی آیفون ایر به خودی خود و در انزوا، یک سنسور بسیار توانمند است، اما هرگز نمیتواند خلاء ناشی از نبود یک لنز تلهفوتوی اپتیکال برای بزرگنماییهای باکیفیت یا یک لنز اولتراواید برای ثبت چشماندازهای وسیع و معماریهای باشکوه را پر کند. همانطور که در تصاویر مقایسهای از «مرکز تلویزیون وایت سیتی» پیداست، در بزرگنمایی استاندارد ۱ برابر، عملکرد دو دوربین تقریباً یکسان است و تنها تفاوت جزئی، گرایش رنگی گرمتر در خروجی آیفون ایر است. این برابری در زوم ۲ برابر نیز حفظ میشود، چرا که هر دو دستگاه با بهرهگیری از تکنیک «برش درون سنسور»، تصویری مشابه یک لنز تلهفوتوی اپتیکال را شبیهسازی میکنند.

با وجود تمام کمبودها، چرا دل کندن از Air دشوار است؟
جمعبندی تمام این تجربیات، ما را به یک دوگانگی آشکار میرساند. از یک سو، فهرست کمبودها بلند و قابلتأمل است: عمر باتری متوسط، سیستم دوربین محدود و اسپیکر مونو. اما از سوی دیگر، تمام این موارد تقریباً به طور کامل تحتالشعاع دو عامل قدرتمند قرار میگیرند که تمام معادلات را بر هم میزنند: نخست، طراحی صنعتی بیبدیل، اغواگر و ارگونومیک آیفون ایر و دوم، این حقیقت که با وجود تمام کمبودها، این دستگاه همچنان یک پرچمدار مدرن با توانایی پردازش بینقص تمام امور روزمره است.

صادقانه باید گفت، برای کاربری که گوشی هوشمندش اصلیترین ابزار تولید محتوا و کار است، نیازها فراتر از تواناییهای آیفون ایر قرار میگیرد. با این وجود، کنار گذاشتن دستگاهی که تا این حد در دست گرفتن و همراه داشتنش لذتبخش است و تعاملات روزمره را سادهتر میکند، تصمیمی فوقالعاده دشوار خواهد بود. بازگشت به این گوشی در موقعیتهای خاص، مانند یک سفر تفریحی که فرصتی برای «دیتاکس دیجیتال» و دوری از کارهای سنگین است، گزینهای بسیار محتمل به نظر میرسد.
این تجربه ثابت کرد که آیفون ایر، محصولی درخشان اما برای بازاری خاص و تعریفشده است. مخاطب آن کاربری است که زیباییشناسی و سادگی را به فهرست بلندبالای مشخصات فنی ترجیح میدهد؛ کسی که «مرکز ثقل دیجیتال» زندگیاش، گوشی هوشمندش نیست و میتواند بدون قابلیتهای پیشرفتهای که در دستگاههای همقیمت به یک استاندارد بدل شده، به راحتی زندگی کند. این فرد یا مجموعهی کاملی از ابزارهای تخصصی دیگر (لپتاپ، تبلت، دوربین عکاسی) را در اختیار دارد، یا اساساً نیازی به امکانات پیچیدهی مدلهای پرو ندارد و تنها به دنبال یک محصول پریمیوم و خوشساخت برای امور اساسی میگردد.
آیفون ایر یک گوشی خاص است؛ یک بیانیهی طراحی جسورانه، نه فقط یک ترفند بازاریابی. اما خاص بودن، به معنای مناسب بودن برای همگان نیست. با تمام این اوصاف، و با احترام کامل به فلسفه Air، افق پیش رو مسیری متفاوت را نوید میدهد؛ مسیری پرقدرتتر و درخشانتر.
برچسبها: