با ۱۰ مدل از بدترین گوشیهای هوشمند تاریخ آشنا شوید
بدترین گوشیهای هوشمند تاریخ کدام هستند؟
تبلیغات

گوشیهای هوشمند، ابداعاتی خارقالعادهاند که سیمای زندگی روزمره را در سرتاسر جهان متحول کردهاند. این دستگاهها با استقبالی کمنظیر، از خیابانهای پرتپش تهران تا دورافتادهترین روستاهای کوهستانی، به بخشی جداییناپذیر از زندگی مدرن تبدیل شدهاند. آنها دسترسی به دنیایی از اطلاعات و ارتباطات را به فاصلهی یک اشاره تقلیل دادهاند؛ امکانی که تنها یک یا دو دهه پیش در مخیله نمیگنجید و امروز از ضروریات انکارناپذیر حیات روزمره به شمار میرود.
با آنکه پیش از ظهور آیفون، تلفنهای همراه پیشرفته با قابلیتهای متنوع وجود داشتند، اما آیفون به اتفاق آراء به عنوان تأثیرگذارترین گوشی هوشمند تاریخ شناخته میشود. این محصول با صفحهنمایش کاملاً لمسی، سیستمعاملی مبتنی بر اینترنت و قابلیت بینظیر شخصیسازی از طریق نصب و حذف اپلیکیشنها، حداقل یک جریانساز تمامعیار در صنعت خود بود. تاریخ آیفون سرشار از نقاط عطف دگرگونکننده برای این صنعت است؛ نقاط عطفی که فارغ از خوب یا بد بودنشان، همگی مهم و تعیینکننده بودهاند. اما آیفون تنها بازیگر مهم این صحنه نیست. در طول سالیان، سیل عظیمی از گوشیهای هوشمند با طراحیها و قابلیتهای گوناگون به بازار عرضه شدهاند که برخی از آنها (چه برای بهتر شدن اوضاع و چه برای بدتر شدن آن) نقشی پررنگتر از بقیه ایفا کردهاند. اگرچه گوشیهای هوشمند بیشک کیفیت زندگی را ارتقا دادهاند، اما برخی از این مدلها تجربهی کاربری فاجعهباری را رقم زدهاند. از رابطهای کاربری ناهنجار گرفته تا کیفیت ساخت اسفناک، هر تصمیم اشتباهی میتواند یک گوشی «هوشمند» را به دستگاهی ناکارآمد و دور از هوشمندی بدل کند.
سامسونگ گلکسی نوت ۷
سامسونگ همواره به تولید محصولات باکیفیت شهرت داشته است. این شرکت اغلب معیارهای کیفیت و نوآوری را در دنیای اندروید جابجا میکند و سری گلکسی، پرچمدار این حرکت است. سری گلکسی نوت زمانی متولد شد که بازار تشنه نمایشگرهایی بزرگتر از استاندارد ۳.۵ اینچی آیفون بود. اندازه نامتعارف و بزرگ آن توانست نظر مثبت مصرفکنندگان را جلب کند و دستهبندی جدیدی به نام «فبلت» را پایهگذاری کند که از ترکیب دو واژه «فون» و «تبلت» ساخته شده بود.

سری نوت به فروش فوقالعادهای دست یافت و تا سال ۲۰۱۶ یکی از موفقترین محصولات بازار بود. اما در این سال، انتشار گزارشهایی مبنی بر احتراق خودبهخودی (از درون) دستگاههای گلکسی نوت ۷، سامسونگ را وادار به آغاز تحقیقات گسترده کرد. هرچقدر هم که بتوان از مزایای یک گوشی دفاع کرد، «آتش گرفتن» قطعاً جزو سه یا حتی پنج ویژگی برتر آن محسوب نمیشود. در حقیقت، این قابلیت اصلاً نباید در هیچ تلفن همراهی وجود داشته باشد! سامسونگ تمامی دستگاهها را فراخواند و این مدل، به نقطهای تاریک در کارنامهی درخشان و عمدتاً بیحادثهی این شرکت در تولید دستگاههای اندرویدی تبدیل شد.
اچتیسی فرست
در سالهای نخستینِ عمر سیستمعامل اندروید، HTC بخش بزرگی از گوشیهای محبوب بازار، از جمله اولین گوشی اندرویدی تاریخ (HTC Dream) را تولید میکرد. با فراگیر شدن اندروید، غولهای اینترنتی نیز ابتدا وبسایتهای خود را برای موبایل بهینه کردند و سپس اپلیکیشنهایی کامل برای iOS و اندروید توسعه دادند. تا سال ۲۰۱۳، فیسبوک جایگاه خود را به عنوان یک قدرت بلامنازع در فضای مجازی تثبیت کرده و اپلیکیشن آن بر روی میلیونها دستگاه نصب شده بود.

مشخص نیست این ایده دقیقاً چگونه و چرا شکل گرفت، اما ظاهراً فردی در راهروهای فیسبوک به این نتیجه رسیده بود که کاربران مشتاق تجربهای عمیقتر و همهجانبهتر از این شبکه اجتماعی هستند؛ تجربهای که بیستوچهار ساعته و هفت روز هفته در دسترس باشد. نتیجهی این تفکر، توسعه یک رابط کاربری اختصاصی (Home Screen) برای اندروید بود که HTC آن را در محصولی ادغام کرد که بعدها به «گوشی فیسبوک» شهرت یافت. این نخستین تلاش برای پیوند عمیق فیسبوک و سختافزار نبود؛ پیش از آن مدلهای HTC ChaCha و HTC Salsa با دکمهای اختصاصی برای دسترسی سریع به فیسبوک عرضه شده بودند. این گوشی شاید در زمان نامناسب و با توسعهای ناکافی عرضه شد، اما یک حقیقت را آشکار کرد: کاربران با تمام علاقهای که به فیسبوک داشتند، نمیخواستند این شبکه اجتماعی تا این حد در تار و پود تجربهی دیجیتال آنها تنیده شود. بیدلیل نیست که از آن زمان تاکنون، شاهد تلاش جدی دیگری از سوی فیسبوک برای سلطه بر قلمرو دستگاههای شخصی کاربران نبودهایم.
آمازون فایرفون
نخستین ماجراجویی آمازون در دنیای تلفنهای همراه که تنها یک سال دوام آورد، با شکستی تمامعیار مواجه شد. این شکست به درسی عبرتآموز بدل شد که نشان میداد ورود به این بازار اشباعشده تا چه حد میتواند مخاطرهآمیز باشد. آمازون که با عرضه کتابخوانها و تبلتهای اقتصادی خود طعم موفقیت را چشیده بود، تصمیم گرفت بر بال این پیروزی، به عرصه رقابت گوشیهای هوشمند قدم بگذارد. فایرفون در سال ۲۰۱۴ با Fire OS، نسخهای انشعابی و کاملاً سفارشیشده از اندروید که حول محور اکوسیستم آمازون میچرخید، رونمایی شد. منتقدان در همان ابتدا قیمتگذاری آن را پاشنه آشیل این محصول دانستند و شاید همین عامل، سقوطش را رقم زد؛ اما تنها یک دلیل، حکم نابودی آن را امضا نکرد.

فایرفون با برچسب قیمت ۱۹۹ دلاری (تحت قرارداد) و ۶۴۹ دلاری (بدون قرارداد) عرضه شد که با رویه بازار آن زمان همخوانی داشت. اما این استراتژی در تضاد کامل با سیاست فروش تبلتهای فایر بود؛ محصولاتی ارزانقیمت که عمداً با زیان عرضه میشدند تا مشتریان را به اکوسیستم آمازون جذب کنند. این قیمتگذاری نشان میداد که آمازون طیف متفاوتی از خریداران را نشانه گرفته بود؛ کاربرانی که نه مجذوب قیمت پایین، بلکه شیفتهی قابلیتهای ویژه میشوند. افزون بر این، Fire OS فاقد یکپارچگی با سرویسهای حیاتی گوگل بود و کاربران را به اپاستور محدود آمازون هدایت میکرد. این فروشگاه در قیاس با رقبا، گزینههای بسیار کمتری در اختیار داشت که یک نقص بزرگ تلقی میشد. تحلیلگران صنعت فناوری، این محدودیت نرمافزاری را یکی از دلایل بنیادین شکست فایرفون میدانند.
بلکبری استورم
هنگامی که شرکتی با نوآوریهای خود بر بازار سلطه مییابد و به رهبر بلامنازع فروش در صنعت خود تبدیل میشود، آخرین چیزی که میخواهد این است که از رقبا رودست بخورد. اما این دقیقاً سرنوشتی بود که برای شرکت «ریسرچ این موشن» (RIM)، خالق برند بلکبری، رقم خورد. محبوبیت بلکبری، بهویژه میان مدیران و چهرههای سرشناس، به حدی بود که خبر کنارهگیری اجباری باراک اوباما از گوشی محبوبش به دلیل پروتکلهای امنیتی، به تیتر اول رسانهها تبدیل شد. اما چند سال پیش از آن، ظهور آیفون، زلزلهای در امپراتوری RIM ایجاد کرد و این شرکت را به تکاپویی مذبوحانه واداشت. پاسخ عجولانه این شرکت، بلکبری استورم بود: اولین گوشی تماملمسی این برند. خبر عرضه این محصول اولین بار در سال ۲۰۰۸ منتشر شد؛ این یعنی بلکبری کمتر از دو سال فرصت داشت تا از صفر، سختافزار لمسی خود را طراحی کند و سیستمعامل کیبورد-محور خود را برای دنیای لمسی بازآفرینی کند. این بازه زمانی کوتاه، خبر از یک توسعه شتابزده میداد و آثار این شتابزدگی در محصول نهایی موج میزد.

بزرگترین نقص، نمایشگر لمسی آن بود که دقت فاجعهبار، حساسیت پایین و تجربهای طاقتفرسا را به کاربر تحمیل میکرد. از نظر نرمافزاری نیز، این گوشی فرسنگها از آیفون عقب بود و تجربه کاربری عمومی آن شدیداً ناامیدکننده بود. حتی عمر باتری نیز چنگی به دل نمیزد. در دنیای فناوری، شرکتی که از رقابت عقب میافتد، معمولاً فقط یک تیر در ترکش دارد. بلکبری این فرصت طلایی را از دست داد و جای شگفتی نیست که امروز نه نامی از RIM باقی مانده و نه از گوشیهای اختصاصیاش. بلکبری از نفس افتاده است؛ دستکم در حال حاضر.
کیوسرا اکو (Kyocera Echo)
کیوسرا هرگز در میان غولهای بازار جهانی تلفن همراه جایی نداشته، اما بیش از دو دهه است که به واسطه ارائه محصولاتی خاص و هدفگیری بازارهای خاص خود را متمایز کرده است. یکی از جسورانهترین تلاشهای این شرکت برای نوآوری، محصولی به نام «اکو» بود؛ یک گوشی هوشمند مجهز به دو نمایشگر مجزا که در سال ۲۰۱۱ به بازار آمد. ایده دو نمایشگر بدون شک جذاب بود، اما سختافزار دستگاه، در قیاس با پرچمداران آن دوره، حرفی برای گفتن نداشت. مشکل بزرگتر اینجا بود که سیستمعامل اندروید در آن زمان هیچ پشتیبانی بومی از دو نمایشگر نداشت و توسعهدهندگان مجبور بودند سیستمعامل و تعداد انگشتشماری از اپلیکیشنها را برای آن دستکاری کنند. نتیجه، عملکردی بیثبات و تجربهای پر از نقص بود.

شاید بتوان گفت کیوسرا بیش از حد آیندهنگر بود و محصولی را عرضه کرد که جهان هنوز برای آن آماده نبود. فناوری باتری آن زمان، توان پاسخگویی به عطش سیریناپذیر دو نمایشگر را نداشت و هیچ کاربری حاضر نبود هنگام تماشای یک تصویر تمامصفحه، شکافی ضخیم و آزاردهنده درست در مرکز آن را تحمل کند. در نهایت، اکو ایدهای خام و ناپخته بود که از زمان خود بسیار جلوتر یا شاید بسیار عقبتر بود و به همین دلیل، در جلب نظر خریداران ناکام ماند.
سامسونگ گلکسی فولد
گلکسی فولد رؤیایی را به واقعیت بدل کرد که تا پیش از آن در قلمرو داستانهای علمی-تخیلی جای داشت: تا کردن یک نمایشگر از وسط در کالبد یک گوشی هوشمند تجاری. راهکار سامسونگ برای این شاهکار مهندسی، استفاده از یک لایه پلیمری محافظ بود که به صورت پیشفرض روی نمایشگر نصب شده بود. فاجعه از جایی آغاز شد که منتقدان و اصحاب رسانه، این لایه را با برچسبهای محافظ معمولی اشتباه گرفتند و اقدام به جدا کردن آن کردند؛ غافل از آنکه در حال جدا کردن لایهی فوقانی و حیاتی خودِ نمایشگر بودند. گزارشهای بعدی از برآمدگیهای مرموز در امتداد لولا و ظهور خطوط سیاه سرتاسری روی نمایشگر خبر میدادند. این رسوایی پیش از عرضه، ضربهای سنگین به اعتبار سامسونگ بود. همه شواهد حاکی از آن بود که فولد شتابزده و پیش از موعد روانه بازار شده و فرصتی برای آزمونهای پایداری بلندمدت نداشته است. در نتیجه، پوشش رسانهای جهانی این محصول به جای تحسین نوآوری، بر شکنندگی تکاندهندهی آن متمرکز شد.

با این حال، سامسونگ با پشتکار این ورق را به نفع خود برگرداند. چندین نسل از خانواده Z Fold و Flip نه تنها مشکلات اولیه را برطرف کردند، بلکه این فناوری را به بلوغ رساندند.
رِد هیدروژن وان (RED Hydrogen One)
گاهی یک شرکت با نگاهی نو به فناوریهای موجود، محصولی شگفتانگیز میآفریند. گاهی نیز، نتیجهی این نگاه نو، شکستی تحقیرآمیز و خلق محصولی است که هیچکس نمیخواهد، کار نمیکند و بیاندازه گران است. این، خلاصه داستان «رِد هیدروژن وان» است: پاسخی به نیازی که وجود نداشت، با فناوریای که هرگز کار نکرد. شرکت RED به عنوان سازندهی دوربینهای سینمایی تراز اول، اعتباری دستنیافتنی در صنعت تصویر داشت. به همین دلیل، اهالی فن و متخصصان صنعت، انتظاراتی سرسامآور از نخستین ماجراجویی این شرکت در دنیای موبایل داشتند. اما RED، به جای بهرهگیری از تخصص بیرقیب خود در دوربین، تمام تمرکزش را بر یک نمایشگر هولوگرافیکِ شبه-سهبعدی گذاشت. وبسایتهای مختلف این قابلیت را یک شعبدهبازی فناورانه توصیف کردند که نه تنها ناپایدار بود، بلکه میتوانست در بیننده حسی از سرگیجه و تهوع ایجاد کند.

فناوری "4V" تنها توسط چند اپلیکیشن معدود پشتیبانی میشد و عملاً بیاستفاده بود. تمام این مجموعه ناکارآمد، در قابی زمخت و با برچسب قیمت نجومی ۱۶۰۰ دلاری عرضه شد. سرانجام شرکت RED تصمیمی هوشمندانه گرفت: دنیای پرحاشیه موبایل را رها کرده و به قلمرو اصلی خود، یعنی ساخت دوربینهای سینمایی، بازگشت.
آیفون ۶
پرونده حواشی آیفون ۶ زمانی گشوده شد که کاربران در سراسر جهان گزارش دادند بدنهی آلومینیومی دستگاهشان تحت فشارهای عادی و روزمره خم میشود. این بحران که به سرعت از سوی رسانهها «بِندگیت»نام گرفت، با ویدیوی مشهور کانال Unbox Therapy که شکنندگی دستگاه را به صراحت به تصویر میکشید، به اوج خود رسید. فشار متوسط کافی بود تا یک خمیدگی دائمی و زشت در شاسی دستگاه، بهویژه در اطراف دکمههای صدا، ایجاد شود. این تنها مشکل نبود. گزارشها از اختلالی فراگیر موسوم به «بیماری لمس» حکایت داشتند که باعث از کار افتادن بخشی از تاچاسکرین میشد. ریشه این مشکل نیز همان ضعف ساختاری بود؛ خمیدگی جزئی بدنه میتوانست به جابجایی تراشه کنترلر لمس روی برد اصلی منجر شود.

اما قوز بالای قوز آنجا بود که اسناد داخلی فاششده نشان داد اپل از این ضعف ساختاری آگاه بوده است. راهکار شرکت نیز نه پذیرش نقص، بلکه تعویض کامل دستگاههای معیوب بود. این رسوایی درسی بزرگ برای اپل بود، چرا که پس از آن هرگز تکرار چنین نقص گسترده و ساختاری در هیچیک از مدلهای آیفون مشاهده نشد.
اچتیسی ایوو سهبعدی (HTC EVO 3D)
فناوری سهبعدی (3D)، یکی از قدیمیترین پدیدههای نوظهور در دنیای سرگرمیهای مدرن است. این اشتیاق برای بُعد سوم که از دستگاههای استریوسکوپ عصر ویکتوریا آغاز شد، در طول دههها در سینما، بازیهای ویدیویی و تلویزیونها ادامه یافت تا سرانجام به دنیای موبایل و محصولاتی مانند HTC EVO 3D رسید. این گوشی در دورانی عرضه شد که HTC بر باریکهی قدرت در بازار گوشیهای هوشمند تکیه زده بود و محصول جدیدش، دستگاهی آیندهنگر، نوآورانه و جذاب به نظر میرسید. EVO 3D با دو لنز مجزا، قادر به ثبت تصاویر سهبعدی بود که روی نمایشگر ویژه آن عمق پیدا میکردند. سختافزار دستگاه در سطح استانداردهای زمان خود بود، اما ویژگی برجستهای نداشت. طبق بررسیهای آن زمان، کیفیت عکاسی دوبعدی و استاندارد آن، قربانی این قابلیت نوظهور شده بود. از سوی دیگر، تعداد اپلیکیشنهایی که از این نمایشگر خاص بهره میبردند نزدیک به صفر بود و خود تصاویر سهبعدی نیز کیفیت و عمق چندانی نداشتند.

HTC پس از این تجربه، پرونده گوشیهای سهبعدی را برای همیشه بست. با این حال، این شرکت در سال ۲۰۱۵ با همکاری شرکت Valve برای تولید هدست HTC Vive، به یکی از پیشگامان عرصه واقعیت مجازی بدل شد و مسیری موفق را در پیش گرفت که تا به امروز ادامه دارد.
V Mobile N8-N
نام «وی-موبایل» برای اکثر افراد کاملاً ناآشناست و این گمنامی، دلیلی کاملاً منطقی دارد. هرچند این شرکت در سال ۲۰۱۹ به فروش گوشیهای هوشمند اشتغال داشت، اما اینکه آیا خود سازنده محصولاتش بوده یا صرفاً یک برند پوششی، در هالهای از ابهام قرار دارد؛ آنچه مسلم است، هیچکس حاضر نیست اعتبار خود را فدای پذیرش مسئولیت تولید چنین محصولی کند. در حقیقت، یافتن کوچکترین اطلاعاتی درباره این شرکت، خود یک چالش است. با این حال، مدل N8-N زمانی در فروشگاه آمازون قابل خریداری بود. مشخصات فنی آن در هیچ منبع معتبری یافت نمیشود، اما برای پی بردن به عمق فاجعه، کافی است به نظرات خریداران آن نگاهی بیندازیم. این گوشی با کسب امتیاز ناچیز ۲.۹ از ۵ و ثبت نقدهای تک-ستارهای که تعدادشان از مجموع تمام ستارههای دیگر بیشتر است، کارنامه فاجعهباری از خود به جای گذاشته است. گلچینی از این نظرات خواندنی، خود گویای همه چیز است: «یک کلام، افتضاح» و «آشغال خالص». یکی از خریداران با خشم نوشته است: «این دستگاه یک آشغال به تمام معناست. تنها یک ماه دوام آورد و پس از آن برای همیشه خاموش شد.»

اما شاید هیچ نقدی به اندازه ویدیوی کانال مشهور Unbox Therapy در یوتیوب، ماهیت واقعی این فاجعه را به تصویر نکشیده باشد. در این ویدیو، گوشی که کاملاً نو و دستنخورده از جعبه خارج میشود، تنها پس از پنج دقیقه کار، خودبهخود خاموش میشود. کمدی تلخ ماجرا زمانی به اوج خود میرسد که دستگاه برای بار دوم، پیش از پایان ویدیو، باز هم خاموش میشود. دستگاهی که حتی قادر نیست پنج دقیقه ابتدایی عمر خود را روشن بماند، بیشک یکی از جدیترین مدعیان کسب عنوان «بدترین گوشی تمام دوران» است.