GSM-logo
خانهاخبار
چرا گوشی‌های هوشمند دیگر نوآوری ندارند؟

چرا گوشی‌های هوشمند دیگر نوآوری ندارند؟

گوشی‌های هوشمند دیگر آن هیجان و تازگی گذشته را ندارند، اما دلایل این رکود فراتر از کمبود نوآوری است. سلطه چند برند، وابستگی کاربران به اکوسیستم‌ها و تغییر الگوهای مصرف، مسیر بازار را دگرگون کرده‌اند. با این حال، فناوری هنوز زنده است و نوآوری‌هایی در راه‌اند که می‌توانند فصل تازه‌ای رقم بزنند.

 

۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۴

تبلیغات

home_header

در سال‌های اخیر، بسیاری از علاقه‌مندان به دنیای فناوری این انتقاد را مطرح کرده‌اند که گوشی‌های هوشمند دیگر تازگی گذشته را ندارند، طراحی‌ها یکسان شده‌اند و نوآوری‌ها رو به افول گذاشته‌اند. هرچند بخشی از این یکنواختی به استراتژی‌های شرکت‌های بزرگ فناوری بازمی‌گردد، اما اغلب از نقش خود در شکل‌گیری این وضعیت غافل مانده‌ایم.

دوران طلایی گوشی‌های هوشمند از کجا آغاز شد؟

نخستین جرقه‌های این انقلاب تکنولوژیک به سال ۱۹۷۳ بازمی‌گردد. زمانی که مهندسی از شرکت موتورولا به نام مارتین کوپر، برای نخستین‌بار با نمونه‌ای ابتدایی از گوشی تلفن همراه به نام DynaTAC 8000X از دل خیابان‌های نیویورک تماس گرفت. این دستگاه بزرگ و سنگین که ظاهری شبیه به آجر داشت، در زمان خود شاهکاری مهندسی به شمار می‌رفت و آغازی بود بر عصر جدیدی از ارتباطات بی‌سیم.

DynaTAC 8000X

در ادامه، با گذشت نزدیک به دو دهه، در سال ۱۹۹۴ شاهد تولد نخستین گوشی هوشمند جهان بودیم؛ دستگاهی به نام IBM Simon که مجهز به نمایشگر لمسی مقاومتی بود و قابلیت‌هایی ابتدایی همچون تقویم، ماشین‌حساب، فهرست مخاطبان و ایمیل را در خود جای داده بود. هرچند قابلیت‌های آن با استانداردهای امروزی قابل مقایسه نبود، اما گامی بزرگ به سوی تلفن‌های هوشمند امروزی به شمار می‌آمد.

با وجود چنین پیشرفت‌هایی، نوآوری در آن دوران با سرعتی بسیار کند رخ می‌داد. این کندی دلایلی مشخص داشت: نخست، محدودیت‌های فنی موجود؛ دوم، درک ناقص جامعه علمی از فناوری‌های در حال توسعه؛ و سوم، نبود بستری جهانی برای عرضه و پذیرش چنین محصولات نوینی.

آیفون و آغاز موج جدیدی از نوآوری

تحول اساسی زمانی رخ داد که شرکت اپل در سال ۲۰۰۷ نخستین آیفون را معرفی کرد. این محصول نه‌تنها طراحی منحصربه‌فردی داشت، بلکه تجربه کاربری را به سطحی بی‌سابقه ارتقا داد. استقبال گسترده کاربران از آیفون، رقابتی نفس‌گیر میان تولیدکنندگان ایجاد کرد. هر شرکتی می‌کوشید با معرفی ویژگی‌هایی خاص، جایگاه اپل را به چالش بکشد.

این تلاش‌های رقابتی باعث شد دوره‌ای از نوآوری شتاب‌گرفته در صنعت گوشی‌های هوشمند آغاز شود. برخلاف گذشته که تغییرات با فواصل زمانی طولانی اتفاق می‌افتاد، حالا شرکت‌ها ناچار بودند هر سال ویژگی‌هایی نو به محصولات خود اضافه کنند تا در بازار رقابتی باقی بمانند. اگرچه بسیاری از ایده‌ها به موفقیت نرسیدند، اما فضای رقابتی منجر به شکل‌گیری محصولاتی شد که فناوری‌های نوآورانه را به‌سرعت در اختیار کاربران قرار دادند.

نگاهی گذرا به تاریخچه گوشی‌های هوشمند مدرن نشان می‌دهد که از زمان عرضه آیفون تاکنون، هر سال شاهد معرفی ویژگی‌هایی تازه، کاربردی یا حتی انقلابی بوده‌ایم. از حسگر اثر انگشت و تشخیص چهره گرفته تا نمایشگرهای بدون حاشیه، دوربین‌های چندگانه، نرخ نوسازی بالا، شارژ سریع، و پردازنده‌های قدرتمند. این ویژگی‌ها، که روزی نشانه‌ای از نوآوری بودند، امروزه به بخش جدانشدنی و استاندارد گوشی‌های پرچم‌دار بدل شده‌اند.

پیشرفت‌های صورت‌گرفته نتیجه همکاری و رقابت هم‌زمان میان شرکت‌های بزرگ فناوری بوده است. هیچ‌یک از این شرکت‌ها نمی‌توانند به تنهایی ادعای مالکیت بر مسیر نوآوری گوشی‌های هوشمند را داشته باشند. در واقع، این دستاورد حاصل تلاش مشترکی بود که مرزهای فناوری را بارها و بارها جابه‌جا کرد.

نکته جالب توجه آن‌جاست که برخی شرکت‌ها هرچند آغازگر یک فناوری خاص نبودند، اما با عرضه گسترده آن فناوری در محصولات خود، نقش تعیین‌کننده‌ای در رواج عمومی آن ایفا کردند. به‌عنوان نمونه، گوشی Razer نخستین دستگاهی بود که نمایشگری با نرخ نوسازی بالا ارائه داد، اما این برندهایی چون OnePlus بودند که با ترکیب چنین ویژگی‌هایی با قیمت مناسب، تجربه نرم‌افزاری روان و قدرت سخت‌افزاری چشمگیر، توانستند آن را به انتخابی محبوب میان کاربران تبدیل کنند.

دقیقاً همان چیزی حاصل شد که خواسته شده بود، اما اکنون رضایتی از آن وجود ندارد

یکی از عوامل اصلی رشد چشمگیر نوآوری در صنعت گوشی‌های هوشمند طی بیست سال گذشته، وجود چالش‌ها و مشکلات مشخصی بود که کاربران به‌صورت روزمره با آن‌ها دست‌و‌پنجه نرم می‌کردند. در آن دوران، تقریباً هر نسل جدید از گوشی‌ها برای پاسخ به نیازهایی واقعی طراحی می‌شد. معضلاتی مانند شارژ آهسته، کیفیت پایین عکس‌برداری، دریافت ضعیف سیگنال، حاشیه‌های پهن اطراف نمایشگر، لرزش شدید در ضبط ویدیو، ناتوانی در بزرگ‌نمایی تصاویر و سایر کاستی‌های مشابه، همگی مسائلی بودند که کاربران به‌وضوح احساس می‌کردند. بنابراین، شرکت‌های تولیدکننده مسیر مشخصی برای بهبود عملکرد محصولات خود در پیش داشتند.

آیفون

منطقی است که هرچه یک محصول مشکلات بیشتری را برطرف کند، شانس موفقیت آن در بازار افزایش خواهد یافت. اما اکنون، صنعت تلفن همراه به نقطه‌ای رسیده که دیگر مشکل عمده‌ای از نظر سخت‌افزاری باقی نمانده است. نیازهای فیزیکی کاربران تقریباً به‌طور کامل برآورده شده و اغلب نارضایتی‌های فعلی بیشتر به جنبه‌های خدماتی و نرم‌افزاری مربوط می‌شود. مواردی مانند تعداد و سرعت انتشار به‌روزرسانی‌ها، دسترسی به مراکز خدمات پس از فروش، هزینه‌های بالای تعمیرات و پشتیبانی نامناسب از جمله دغدغه‌های اصلی کاربران امروز هستند.

در این میان، برخی کاربران علاقه‌مند به دنیای فناوری، همچنان مشتاقانه به دنبال نوآوری هستند و همواره در حال بررسی و پیش‌بینی مسیر آینده گوشی‌های هوشمند به‌سر می‌برند. اما برای اکثریت مصرف‌کنندگان، تلفن همراه تنها ابزاری است برای انجام وظایف ساده و روزمره. برای این گروه، آنچه اهمیت دارد تنها این است که دستگاه به‌خوبی کار کند، آن‌هم بدون ایجاد دردسر. این انتظار، خواسته‌ای بزرگ نیست و امروزه حتی گوشی‌های اقتصادی نیز از عهده انجام آن برمی‌آیند.

در چنین شرایطی، برای موفقیت در بازار دیگر نیازی به ویژگی‌های خیره‌کننده و متفاوت وجود ندارد. تنها کافی است که گوشی از لحاظ عملکردی پایدار باشد و استفاده از آن نیاز به یادگیری مجدد نداشته باشد. به‌عبارت دیگر، کاربران انتظار دارند که تجربه استفاده از یک گوشی جدید شبیه به گوشی قبلی آن‌ها باشد، بی‌آنکه سردرگمی یا تغییرات ناگهانی در نحوه عملکرد یا ظاهر رابط کاربری وجود داشته باشد. این پایداری به معنای حفظ ساختار ثابت آیکون‌ها، منوها، انیمیشن‌ها و تنظیمات سریع در سیستم عامل است.

از سوی دیگر، مصرف‌کنندگان همچنان علاقه دارند که حس تازگی و هیجان را در تجربه کاربری خود لمس کنند، اما نه به قیمت از دست‌دادن پایداری، عمر مفید یا کارایی دستگاه. به همین دلیل است که حتی اندروید نیز دیگر برای بسیاری از کاربران آن‌گونه جذاب و متحول‌کننده به نظر نمی‌رسد. وقتی تولیدکنندگان نمی‌توانند تغییرات عمیق در نرم‌افزار ایجاد کنند و نوآوری سخت‌افزاری نیز به محدودیت‌های جدی برخورده است، ناچارند رقابت را به سطحی دیگر منتقل کنند: ایجاد اکوسیستم‌هایی منسجم و مکمل.

بازدهی نزولی و دگرگونی در ترجیحات مصرف‌کنندگان

امروزه بسیاری از ویژگی‌هایی که زمانی منحصر به گوشی‌های پرچم‌دار بودند، در مدل‌های میان‌رده نیز دیده می‌شوند. امکاناتی مانند بدنه شیشه‌ای، تراشه‌های قدرتمند، مقاومت در برابر نفوذ آب و گردوغبار، نمایشگرهایی با کیفیت بالا و شارژ سریع، اکنون در دسترس طیف گسترده‌ای از کاربران قرار گرفته‌اند. دلیل این امر ساده است: گوشی‌های هوشمند مانند هر فناوری دیگری با پدیده‌ای به نام بازدهی نزولی مواجه هستند. این یعنی هرچه پیشرفت بیشتری حاصل شود، تأثیرگذاری هر نوآوری جدید نسبت به گذشته کمتر خواهد بود. در نتیجه، مدل‌های پرچم‌دار بسیار سریع‌تر از گذشته به سقف عملکرد خود می‌رسند.

پیکسل

همچنین با توجه به محدودیت فیزیکی فضای داخل گوشی، امکان افزایش بی‌پایان ظرفیت باتری، اندازه حسگر دوربین یا افزودن قطعات جدید وجود ندارد. بنابراین، صنعت تلفن همراه ناگزیر به توقف در برخی مسیرهای توسعه بوده و تمرکز را به سمت ایجاد تجربه‌ای فراگیرتر از طریق اکوسیستم‌هایی هماهنگ سوق داده است. محصولاتی مانند هدفون‌های بی‌سیم، ساعت‌های هوشمند، ردیاب‌های تناسب اندام و حتی لوازم خانگی هوشمند، اکنون به‌گونه‌ای طراحی می‌شوند که در تعامل کامل با گوشی هوشمند کاربر عمل کنند. اما هماهنگی کامل میان این دستگاه‌ها، فرآیندی دشوار و نیازمند برنامه‌ریزی دقیق است.

با این حال، با وجود عرضه محصولات جدید، چرخه تعویض گوشی به‌طور محسوسی کند شده است. برخلاف گذشته که کاربران هر دو تا سه سال گوشی خود را تعویض می‌کردند، امروزه این مدت‌زمان به‌طور میانگین افزایش یافته است. در گفت‌وگویی با شبکه CNBC، مدیرعامل شرکت ورایزن، هانس وستبرگ، اشاره کرد که «در پنج تا ده سال گذشته، کیفیت و دوام گوشی‌ها به طرز چشمگیری ارتقا یافته و همین امر موجب شده که کاربران مدت‌زمان بیشتری از دستگاه خود استفاده کنند.»

طبیعتاً این روند، شرکت‌های تولیدکننده را با چالش‌های مالی جدیدی مواجه کرده است. طولانی‌تر شدن چرخه خرید به‌معنای کاهش درآمد سالانه و افزایش فشار برای دستیابی به سود پایدار است. این وضعیت، تمایل به پذیرش ریسک را کاهش داده و مانعی جدی بر سر راه اجرای طرح‌های خلاقانه و نوآورانه ایجاد کرده است. حتی زمانی که یک شرکت ایده‌ای تازه و متفاوت دارد، واقعیت‌های اقتصادی و الزامات بازار ممکن است آن را از پیاده‌سازی باز دارد.

نمونه‌ای گویا از این وضعیت، شکست تجاری آیفون مینی بود. با وجود آنکه منتقدان و کارشناسان فناوری به‌شدت از طراحی و کیفیت این مدل تمجید کردند، اما استقبال محدود از سوی مصرف‌کنندگان، نشان داد که لزوماً موفقیت فنی، تضمینی برای موفقیت در بازار نیست.

بازارهای انحصاری، مانعی بزرگ بر سر راه نوآوری واقعی

در دورانی نه‌چندان دور که هنوز فضای فراوانی برای نوآوری در حوزه سخت‌افزار وجود داشت، مقایسه گوشی‌های هوشمند صرفاً بر پایه ویژگی‌ها و قابلیت‌های فنی آن‌ها انجام می‌شد. هر برند تلاش می‌کرد محصولی عرضه کند که از لحاظ طراحی، قدرت پردازشی، کیفیت دوربین یا عمر باتری، گوی رقابت را از سایرین برباید. اما در سال‌های اخیر، ماجرا شکل تازه‌ای به خود گرفته است؛ اکنون در انتخاب گوشی هوشمند، بسیاری از کاربران پیش از آن‌که به مشخصات فنی توجه کنند، ابتدا به این می‌اندیشند که جابه‌جایی از یک اکوسیستم به اکوسیستمی دیگر چقدر دشوار یا پرهزینه خواهد بود.

بازارهای انحصاری

برای نمونه، کاربری که سال‌هاست از آیفون استفاده می‌کند، ممکن است به قابلیت‌های دوربین پیشرفته، امکانات هوش مصنوعی و طراحی خاص گوشی‌های پیکسل گوگل علاقه‌مند باشد، اما به دلیل نگرانی از دست‌رفتن دسترسی به سرویس‌هایی چون فیس‌تایم، آی‌مسیج، فضای ابری اپل و هماهنگی بی‌نقص با سایر محصولات اپل، در نهایت از این تغییر صرف‌نظر کند.

این وابستگی به اکوسیستم‌ها، پیامدهای عمیقی برای صنعت به همراه داشته است. زمانی که بازار گوشی‌های هوشمند به مرحله بلوغ رسید، بسیاری از کاربران ترجیحات خود را تثبیت کرده بودند و تمایلی به ترک برند محبوبشان نداشتند. در نتیجه، تنها برندهایی که توانسته بودند پیش از این بلوغ، سهم قابل‌توجهی از بازار را از آن خود کنند، باقی ماندند؛ مهم‌ترین آن‌ها اپل و سامسونگ بودند. سایر شرکت‌ها که نتوانستند به موقع جایگاه خود را تثبیت کنند، یا به حاشیه رانده شدند یا به‌کلی از بازار خارج گشتند.

برندهایی همچون ال‌جی، بلک‌بری، اچ‌تی‌سی، پاناسونیک، نوکیا، اسنشال، ریزر و بسیاری دیگر، که روزی نام‌های پرآوازه‌ای در صنعت فناوری بودند، امروز یا اثری از آن‌ها در بازار نیست یا حضوری بسیار کم‌رنگ دارند. این تغییرات منجر به شکل‌گیری بازاری نیمه‌انحصاری شد که در آن تنها چند بازیگر اصلی باقی مانده‌اند و رقابت واقعی به شکل قابل‌توجهی کاهش یافته است.

در چنین شرایطی، صعود برندهای نوپا یا کوچک به سطوح بالای بازار، کاری بس دشوار و زمان‌بر است. حتی شرکت بزرگی همچون گوگل، با وجود آن‌که توسعه‌دهنده اصلی سیستم‌عامل اندروید محسوب می‌شود، و تجربه طولانی‌مدتی در تولید گوشی‌های هوشمند از طریق پروژه‌هایی مانند نکسوس و پیکسل دارد، تاکنون تنها توانسته حدود ۱.۶۷ درصد از سهم بازار جهانی را به خود اختصاص دهد. این موضوع به‌خوبی نشان می‌دهد که در این بازار بسته، تنها برخورداری از فناوری یا منابع مالی کافی نیست، بلکه نفوذ در ذهن و عادت‌های مصرف‌کننده مهم‌تر از هر چیز دیگر است.

فرصت‌هایی روشن در دل رکود ظاهری

در نگاه نخست، ممکن است تصور شود دوران اوج نوآوری در صنعت تلفن‌های هوشمند به پایان رسیده و بازار به مرحله‌ای از اشباع کامل رسیده است. هرچند رشد و تحول دیگر با آن سرعت برق‌آسا ادامه نمی‌یابد، اما نشانه‌های امیدبخشی در جریان‌اند که نباید نادیده گرفته شوند.

گوشی هوشمند

پیشرفت‌های چشمگیر در حوزه باتری، به‌ویژه در زمینه باتری‌های سیلیکون کربن، می‌توانند در آینده‌ای نه‌چندان دور، عمر شارژدهی گوشی‌ها را به‌طرز قابل‌توجهی افزایش دهند. در حال حاضر نیز گوشی‌هایی با ظرفیت باتری نزدیک به ۸۰۰۰ میلی‌آمپر ساعت در حال ورود به بازار هستند که نویدبخش تحولی بزرگ در عملکرد روزمره گوشی‌ها است. علاوه بر آن، شایعاتی از سوی منابع موثق حاکی از آن است که اپل و سامسونگ قصد دارند باریک‌ترین گوشی‌های تاریخ خود را به بازار عرضه کنند؛ محصولاتی که با نام‌های احتمالی آیفون ۱۷ ایر و گلکسی اس ۲۵ اج شناخته خواهند شد.

در حوزه عکاسی موبایل نیز نوآوری‌هایی در راه است. شرکت LG Innotek موفق به طراحی ماژول دوربینی شده که امکان بزرگ‌نمایی اپتیکال پیوسته در بازه چهار تا نه برابر را فراهم می‌کند. این پیشرفت می‌تواند کیفیت و کارایی دوربین گوشی‌ها را به سطحی برساند که تا چند سال پیش، تنها در دوربین‌های حرفه‌ای مشاهده می‌شد.

از سوی دیگر، فناوری دوربین زیر نمایشگر نیز به‌سرعت در حال بلوغ است. در صورت تکامل این فناوری، نمایشگرهایی یکپارچه و بدون هیچ‌گونه بریدگی برای دوربین سلفی عرضه خواهند شد؛ رؤیایی که مدت‌هاست در ذهن طراحان و کاربران شکل گرفته است.

گوشی‌های تاشو نیز هر سال کامل‌تر، مقاوم‌تر و کارآمدتر می‌شوند. با توجه به سابقه اپل در تأثیرگذاری بر روندهای بازار، عرضه نخستین آیفون تاشو می‌تواند نقطه عطفی در پذیرش عمومی این نوع طراحی باشد و مسیر را برای سایر برندها نیز هموارتر سازد.

اگرچه ممکن است دیگر دوران طلایی گوشی‌های هوشمند به پایان رسیده باشد، اما نکته‌ای مثبت در این میان وجود دارد که نمی‌توان از آن چشم پوشید: امروز تقریباً همه گوشی‌های هوشمند موجود در بازار، حتی مدل‌های میان‌رده و اقتصادی، از امکاناتی برخوردارند که تا همین چند سال پیش تنها در پرچمداران یافت می‌شد.

یافتن گوشی‌ای که عملکرد بسیار ضعیفی داشته باشد، به کار دشواری تبدیل شده است. این تحول، به‌ویژه برای کاربرانی که آشنایی چندانی با مشخصات فنی ندارند، بسیار سودمند است و فرآیند انتخاب را آسان‌تر می‌کند.

امروز شاید لازم باشد مدت‌زمان بیشتری برای ظهور نوآوری‌های چشمگیر منتظر ماند، اما هنوز دوران گوشی‌های هوشمند به نقطه پایان نرسیده است. صنعت تلفن همراه هنوز ظرفیت‌های ناشناخته بسیاری در خود دارد و مسیر تحول، هرچند آهسته‌تر، همچنان ادامه‌دار خواهد بود. آینده همچنان در راه است.

home_header