۶ قابلیت ارزشمند اندروید که امروز جای خالیشان حس میشود
گوشیهای هوشمند تا چندی پیش امکاناتی ساده اما مؤثر داشتند که امروز بهتدریج از صحنه حذف شدهاند. قابلیتهایی مانند فشردن قاب برای انجام فرمان، جک هدفون و حافظهی قابل ارتقاء، تجربهای روان، انعطافپذیر و کاربردی فراهم میکردند که اکنون جای خالیشان در کاربری روزمره بهروشنی احساس میشود.
در سالهای اخیر، بسیاری از ویژگیهایی که زمانی جزء استانداردهای گوشیهای اندرویدی به شمار میرفتند، به تدریج از صحنه حذف شدهاند. تولیدکنندگان در تلاش برای ساخت دستگاههایی باریکتر، ظریفتر و هماهنگ با گرایشهای طراحی روز، برخی قابلیتهای کاربردی گذشته را کنار گذاشتهاند. این تغییرات عمدتاً با هدف کاهش ضخامت بدنه، افزایش مقاومت در برابر نفوذ آب و گرد و غبار و ارائه ظاهر مینیمالیستی انجام شده است. اما نتیجه آن، حذف تدریجی امکاناتی بود که تا چندی پیش، نقش مهمی در تجربه کاربری ایفا میکردند. بسیاری از کاربران، اهمیت این قابلیتها را زمانی درک کردند که دیگر در گوشیهای پرچمدار امروزی جایی برای آنها باقی نمانده بود.
امکان تعویض باتری، زمانی نشانهای از هوشمندی طراحی بود
در گذشته، تقریباً تمامی گوشیهای اندرویدی بهگونهای طراحی میشدند که کاربر میتوانست بهسادگی قاب پشتی دستگاه را باز کند و باتری را تعویض نماید. این قابلیت، مزایای بسیاری به همراه داشت. امکان حمل باتری یدک و تعویض سریع آن، کاربران را از وابستگی به شارژر و منبع برق بینیاز میکرد، بهویژه در سفرها یا هنگام فعالیتهای بیرون از خانه. افزون بر آن، با فرسوده شدن باتری پس از چند سال، میشد تنها با هزینهای اندک، آن را تعویض کرد و از همان گوشی برای مدت بیشتری استفاده نمود. در واقع، تعویضپذیر بودن باتری بهنوعی به معنای افزایش عمر مفید دستگاه بود.

اما این رویکرد به تدریج کنار گذاشته شد. تولیدکنندگان با هدف دستیابی به طراحیهای پیشرفتهتر، استفاده از ساختارهای یکپارچه و مهر و مومشده را جایگزین طراحیهای سنتی کردند. این تغییر باعث شد تا باتریهای قابلتعویض از طراحی اغلب گوشیهای هوشمند حذف شوند. همچنین مقاومت بیشتر در برابر نفوذ آب، به یکی از اولویتهای اصلی بازار تبدیل شد و طراحی یکپارچه بهعنوان لازمه این ویژگی در نظر گرفته شد.
افزون بر تغییر طراحی، الگوی رفتاری کاربران نیز در این روند مؤثر بوده است. در بسیاری از کشورها، کاربران بهطور متوسط هر دو تا سه سال گوشی خود را تعویض میکنند، و این مدت زمان تقریباً با چرخه عمر مفید باتریهای لیتیومی مدرن همخوانی دارد. از همین رو، برخی تولیدکنندگان مدعی شدند که دیگر نیازی به قابلیت تعویض باتری نیست، چرا که بیشتر کاربران پیش از آنکه ظرفیت باتری به شکل محسوسی کاهش یابد، گوشی خود را ارتقاء میدهند.
با وجود این استدلالها، حذف این قابلیت پیامدهایی جدی به دنبال داشته است. اکنون بیشتر گوشیهای پرچمدار دارای باتریهای داخلی غیرقابلدسترس برای کاربر هستند. در صورت بروز مشکل یا کاهش کارایی باتری، تعویض آن مستلزم مراجعه به مراکز تخصصی، صرف وقت و هزینه بالا است، و در برخی موارد، حتی منجر به کنار گذاشتن کامل دستگاهی میشود که هنوز از لحاظ سختافزاری و نرمافزاری کاملاً کارآمد است.
این وضعیت باعث شده تا نهادهای قانونگذار در برخی کشورها وارد عمل شوند. اتحادیه اروپا در سال ۲۰۲۳ قانونی تصویب کرد که بر اساس آن، تا چند سال آینده، تمامی گوشیهایی که در بازار اروپا عرضه میشوند باید بهگونهای طراحی شده باشند که کاربران بتوانند باتری آنها را بهراحتی تعویض کنند. این قانون، فشار قابلتوجهی بر تولیدکنندگان وارد کرده و ممکن است در آینده نزدیک، منجر به بازگشت این قابلیت در برخی مدلها یا بازارها شود. در غیر این صورت، شرکتها با خطر از دست دادن سهم فروش در بازار اروپا روبهرو خواهند شد.
جک هدفون؛ درگاهی جهانی که حذف آن هنوز هم احساس میشود
در دورهای نهچندان دور، جک ۳.۵ میلیمتری هدفون یکی از ارکان اصلی تجربه صوتی در گوشیهای هوشمند بود. این درگاه کوچک و همهکاره، بستری هماهنگ و بدون دردسر برای اتصال به انواع هدفونها، ایرفونها، اسپیکرهای خارجی، کابلهای AUX خودرو و حتی تجهیزات صوتی حرفهای را فراهم میکرد. از شنوندههای معمولی گرفته تا علاقهمندان جدی به موسیقی و صدابرداران، همگی بدون هیچ پیچیدگی یا نگرانی از سازگاری، از این درگاه استفاده میکردند. اما این ابزار ارزشمند که سالها نقشی اساسی در تجربه کاربری داشت، به ناگهان از گوشیهای پرچمدار حذف شد و جای خود را به طراحیهای بدون درگاه و وابسته به فناوریهای بیسیم داد.

نقطه آغاز این تغییر بنیادین، در سال ۲۰۱۶ و با عرضه آیفون ۷ توسط شرکت اپل رقم خورد. اپل تصمیم گرفت جک هدفون را بهطور کامل از طراحی گوشی خود حذف کند، اقدامی که در ابتدا با واکنشهای منفی گستردهای همراه بود. اما خیلی زود، سایر تولیدکنندگان نیز در پیروی از این روند، درگاه ۳.۵ میلیمتری را از مدلهای ردهبالای اندرویدی کنار گذاشتند.
توجیه فنی این تصمیم از سوی سازندگان، استفاده بهینهتر از فضای داخلی گوشی بود. حذف جک هدفون امکان جایدادن باتری بزرگتر، ماژولهای پیشرفتهتر دوربین و قطعات سختافزاری جدیدتر را فراهم میکرد. از سوی دیگر، پیشرفت چشمگیر فناوری صوتی بیسیم و گسترش هدفونهای بلوتوث نیز بستری فراهم کرد تا طراحان بهسمت گوشیهای بدون درگاه صوتی سوق پیدا کنند.
با این حال، کارکردهای گسترده و مزایای عملی جک هدفون هنوز هم بیبدیل باقی ماندهاند. این درگاه، اتصال فوری به هر نوع منبع صوتی را ممکن میساخت؛ بدون نیاز به جفتسازی بلوتوث، بدون نگرانی از کاهش شارژ، بدون محدودیت در نوع دستگاه. از سالنهای ورزشی تا خودروها، از استودیوهای حرفهای تا خانه، کافی بود هدفون را متصل کرد و از صدا لذت برد.
حافظه قابل ارتقا؛ آزادی عمل از دست رفته
یکی دیگر از قابلیتهایی که زمانی جزء جدانشدنی از دنیای اندروید به شمار میرفت، امکان افزایش حافظه داخلی از طریق کارتهای حافظه microSD بود. این ویژگی ساده اما کاربردی، به کاربران اجازه میداد تا حافظه گوشی خود را با صرف هزینهای اندک، تا صدها گیگابایت افزایش دهند. بسیاری از گوشیهای اندرویدی از اسلات کارت حافظه پشتیبانی میکردند و این امکان وجود داشت که فضای ذخیرهسازی گوشی با کارتهایی بین ۳۲ تا ۵۱۲ گیگابایت توسعه یابد.

این قابلیت، راهحلی ایدهآل برای کاربرانی بود که قصد داشتند حجم بالایی از موسیقی، ویدیو، عکس یا فایلهای کاری را بدون پرداخت هزینه اضافی به تولیدکننده یا اشتراک در فضای ابری، در اختیار داشته باشند. جابهجایی کارت حافظه میان دستگاهها، انتقال اطلاعات را سریع، امن و مستقل از اینترنت میکرد. برای مسافران، فیلمبرداران، و حتی کاربران معمولی، کارت microSD حکم بیمهای مطمئن داشت.
اما بهمرور، این قابلیت از گوشیهای پرچمدار ناپدید شد. توجیه اصلی تولیدکنندگان، یکپارچهسازی طراحی، جلوگیری از نفوذ گرد و غبار و رطوبت، و تشویق کاربران به استفاده از فضای ابری یا خرید نسخههای گرانتر با حافظه بیشتر بود. در واقع، این تغییر منافع مالی قابل توجهی برای شرکتها به همراه داشت.
با این حال، همچنان برخی مدلها به این سنت وفادار ماندهاند. بهعنوان نمونه، گوشی Xperia 1 VI از شرکت سونی همچنان از درگاه کارت حافظه پشتیبانی میکند. برخی گوشیهای میانرده یا مقاوم نیز از برندهایی مانند موتورولا و شیائومی همچنان به این قابلیت مجهز هستند. اما بهجز این نمونههای معدود، اکثر مدلهای مدرن فاقد امکان ارتقای حافظه هستند.
فرستندهی مادون قرمز؛ قابلیتی کوچک اما تحولآفرین در گوشیهای هوشمند
در گذشتهای نهچندان دور، برخی از گوشیهای هوشمند، تنها ابزار ارتباطی یا سرگرمی نبودند، بلکه نقش مرکز فرماندهی خانه را نیز ایفا میکردند. این امکان بهواسطهی تجهیز آنها به فرستندهی مادون قرمز یا همان IR Blaster فراهم شده بود؛ فناوریای که همانند سیستم استفادهشده در کنترلهای تلویزیون، از امواج مادون قرمز برای ارسال فرمان به دستگاههای مختلف بهره میبرد.

وجود این قابلیت باعث میشد که گوشی بتواند بهعنوان یک کنترل از راه دور همهمنظوره عمل کند. تلویزیون، گیرندهی دیجیتال، سیستمهای صوتی، کولرهای گازی و بسیاری از تجهیزات خانگی دیگر، تنها با چند لمس ساده روی صفحهنمایش قابل کنترل بودند. فرقی نمیکرد کنترل اصلی گم شده باشد یا در جایی دور از دسترس قرار گرفته باشد، گوشی هوشمند بهسرعت جای آن را میگرفت. برای برخی نیز، این ویژگی به ابزاری برای شوخی یا سرگرمی با دوستان تبدیل شده بود.
با این وجود، در روندی آرام اما مستمر، این قابلیت مفید و کارآمد از اغلب گوشیهای پرچمدار حذف شد. گرچه بسیاری از شرکتهای تولیدکننده دلیل مشخص و روشنی برای کنار گذاشتن این فناوری ارائه نکردند، اما میتوان دلایلی را از میان تغییرات کلی بازار و رویکردهای فنی صنعت استنباط کرد.
یکی از مهمترین دلایل، تمرکز روزافزون شرکتها بر توسعه و ترویج دستگاههای هوشمند خانگی مبتنی بر اینترنت اشیا و کنترلهای بیسیم از طریق بلوتوث و وایفای بود. سازندگان بر این باور بودند که کاربران، بهجای تکیه بر فرستندههای مادون قرمز، ترجیح میدهند دستگاههای هوشمند خانهی خود را از طریق اپلیکیشنها و اتصال اینترنتی مدیریت کنند.
از سوی دیگر، برخلاف جک هدفون که دارای جامعهی کاربری گسترده و متنوعی بود، فرستندهی مادون قرمز تنها مورد توجه گروهی خاص از کاربران قرار داشت. همین موضوع باعث شد حذف آن برای تولیدکنندگان تصمیمی کمهزینه و بیحاشیه تلقی شود.
صفحهکلیدهای فیزیکی؛ نمادی از دقت، سرعت و حس لمس واقعی
در دورانی که گوشیهای هوشمند در ابتدای مسیر رشد و توسعه قرار داشتند، بسیاری از آنها به صفحهکلیدهای فیزیکی مجهز بودند. این صفحهکلیدها، در قالبهای گوناگونی چون مدلهای کشویی با چیدمان QWERTY، طراحی کلاسیک و جمعوجور بلکبری و یا حتی ماژولهای قابل نصب در برخی مدلهای خاص، تجربهی تایپی متفاوت و خوشایند را برای کاربران رقم میزدند.
وجود کلیدهای واقعی، نهتنها بازخورد لمسی ملموستری فراهم میکرد، بلکه دقت تایپ را نیز بهطرز چشمگیری افزایش میداد. کاربران میتوانستند با سرعت بالا و خطای کم پیام ارسال کنند، یادداشت بردارند و حتی ایمیلهای حرفهای تایپ کنند. کسانی که از گوشیهای بلکبری استفاده میکردند، این تجربه را تا امروز هم با افتخار به یاد میآورند.

اما با پیشرفت تدریجی فناوری نمایشگرهای لمسی و ارتقای الگوریتمهای پیشبینی کلمه و اصلاح خودکار در صفحهکلیدهای مجازی، بازار به سوی طراحیهای سادهتر و جمعوجورتر حرکت کرد. افزایش اندازهی نمایشگرها نیز نقش تعیینکنندهای در این تغییر داشت. در زمانی که نمایشگرها فقط سه تا چهار اینچ قطر داشتند، تایپ روی صفحهی لمسی کاری دشوار و پرخطا بود، اما با ورود نمایشگرهای بزرگتر از شش اینچ، تایپ لمسی برای اکثر کاربران حتی با انگشتان بزرگ نیز آسان و روان شد.
قابلیتی فراموششده، اما کارآمد: فشردن قاب برای اجرای دستورات
در مقطعی نهچندان دور، برخی از گوشیهای هوشمند اندرویدی ویژگی خاص و نوآورانهای را معرفی کردند که نوع جدیدی از تعامل با دستگاه را امکانپذیر میساخت: قابلیت اجرای فرمان از طریق فشردن قاب گوشی. این ویژگی که برای مدتی کوتاه مورد توجه برخی برندهای مطرح قرار گرفت، قابلیتی جالب و هوشمندانه بود که البته هرگز به جایگاه شایستهی خود در بازار نرسید.
در سال ۲۰۱۷، شرکت اچتیسی با عرضهی مدل U11 فناوریای به نام Edge Sense را معرفی کرد که بر پایهی حسگرهای فشار در فریم کناری گوشی عمل میکرد. کاربر میتوانست تنها با فشردن قاب گوشی، اقداماتی چون باز کردن دوربین، گرفتن اسکرینشات، یا اجرای سریع یک برنامهی خاص را انجام دهد، بدون آنکه نیازی به لمس نمایشگر یا فشردن دکمهای باشد.

پس از آن، شرکت گوگل نیز در مدل پیکسل ۲ این قابلیت را با عنوان Active Edge ارائه داد. در گوشیهای مجهز به این فناوری، فشردن بدنه گوشی باعث فعالسازی دستیار صوتی گوگل یا بیصدا شدن تماسهای دریافتی و زنگ هشدارها میشد. این قابلیت تا مدلهای پیکسل ۳ و ۴ ادامه یافت اما در مدل پیکسل ۵، بدون هیچ توضیح قابل توجهی از سوی گوگل، بهطور کامل حذف شد.
متأسفانه، این فناوری با وجود کارآمدی و جذابیت، هیچگاه نتوانست به یک استاندارد فراگیر در صنعت موبایل تبدیل شود. دلایل متعددی را میتوان برای این ناکامی برشمرد. از جمله ضعف در تبلیغات و اطلاعرسانی، که سبب شد بسیاری از کاربران حتی از وجود چنین قابلیتی در گوشی خود مطلع نباشند. شرکت اچتیسی در آن زمان قدرت بازاریابی گستردهای نداشت و گوگل نیز هیچگاه برای گسترش و تثبیت این فناوری تلاش مؤثری نکرد. به همین دلیل، این ویژگی ارزشمند در سکوت محو شد، بیآنکه فرصت کافی برای شکوفایی در اختیار داشته باشد.