خانهاخبار
معرفی ۳ تا از غم‌انگیزترین فیلم‌های سالیان گذشته

معرفی ۳ تا از غم‌انگیزترین فیلم‌های سالیان گذشته

معرفی و بررسی کوتاه سه فیلم منچستر بای د سی، درخشش ابدی یک ذهن پاک و یک داستان شبحی
۱۴۰۰/۸/۱۰

نگاه کردن فیلم‌های غمگین گاهی نیاز است و هر شخص بعضی اوقات حس می‌کند که باید چنین فیلم‌هایی ببیند. البته یکی از سخت‌ترین کارهای یک کارگردان، منتقل کردن حس درد و غم به مخاطب است. در ادامه به معرفی ۳ شاهکار غم‌انگیز می‌پردازیم.

۱- منچستر بای د سی (Manchester By The Sea)

لی چندلر سرایدار جوانی است که زندگی‌اش با سر و کله زدن با صاحب خانه‌های مختلف سپری می‌شود تا اینکه خبر سکته برادرش را می‌شنود و مجبور می‌شود بوستون را به مقصد شهر کوچک قدیمی خود ترک کند..‌.

image

نکته اول درباره فیلم «منچستر بای د سی» این است که ترجمه منچستر کنار دریا برای آن ‌اشتباه است. زیرا این منچستر آن منچستر در کشور انگلیس نیست که کنار دریا باشد. در واقع در ماساچوست، شهری وجود دارد به نام منچستر بای د سی!

کارگردان فیلم کنت لونرگان است که فیلمنامه‌ نویسی این اثر را نیز بر عهده گرفته. لونرگان گفته در نوشتن این فیلمنامه از چیزی الهام گرفته و آن را به نوعی اقتباس کرده اما به هر حال فیلم در جشنواره‌های مختلف به عنوان یک فیلمنامه اورجينال در نظر گرفته شد. 

در واقع غم درون افراد به شکل‌های مختلف دیده می‌شود. گاهی غم آنقدر زیاد است که انسان گوشه گیری می‌کند، گاهی آنقدر زیاد است که باعث گریه کردن شخص می‌شود. اما غم، وقتی به حد نهایی خود برسد، صدایی ایجاد نخواهد کرد و جلب توجه نمی‌کند. غم وقتی به غایت خود برسد انسان حتی از دیگران کمک طلب نمی‌کند و حتی وقتی کسی دستی به سویش دراز کند آن را پس می‌زند.

داستان لی چندلر نیز همین است. لی به قدری با غم خود زیسته که غم عضوی جدا نشدنی از زندگی او شده. غم از درون لی را تجزیه کرده و از او انسانی کاملا سرد و خشک و از درون مرده ساخته.

کسی که در ابتدا شروع به خیره شدن می‌کند و سپس اشک می‌ریزد و حتی در کلانتری شهر سعی در پایان بخشیدن به زندگی خود دارد و در انتها سکوت کردن را برای فریاد زدن اندوهش انتخاب می‌کند. کاری را انتخاب کرده که وقت کمتری برای فکر کردن داشته باشد. حتی وقتی که همسر سابقش سعی دارد با او هم‌صحبت شود، سر باز می‌زند و انگار حوصله نگاه کردن به گذشته و رابطه‌اش را ندارد. گویی لی دیگر تمام شده!

بازیگر نقش اول فیلم کیسی افلک است. در ابتدا قرار بود لونرگان نقش لی را به مت دیمون بدهد اما با طولانی شدن فیلمبرداری مریخی، خوشبختانه نقش به کیسی افلک رسید. افلک یکی از درخشان ترین بازی‌های قرن ۲۱ را در فیلم انجام داده و بار‌ بزرگی از فیلم بر روی دوش او است که به عالی ترین شکل ممکن از پس این مسئولیت سنگین بر آمده.

فیلم در سال ۲۰۱۶ موفق شد به دو اسکار بهترین فیلمنامه اورجينال و بهترین بازیگر نقش اول مرد دست پیدا کند.

۲- درخشش ابدی یک ذهن پاک (Eternal Sunshine Of A Spotless Mind)

دکتر هاوارد صاحب یک کلینیک است که در آن بخشی از خاطرات فرد که آن را دوست ندارد را پاک می‌کند، معمولا زوج‌ها حوالی روز ولنتاین به مطب دکتر مراجعه می‌کنند تا بتوانند شریک خود را فراموش کنند. جوئل و کلمنتاین که مدتی است باهم در رابطه هستند نیز به نوبت به این کلینیک برای فراموشی یکدیگر مراجعه می‌کنند.

image

فیلم درخشش ابدی یک ذهن پاک فیلمی است به کارگردانی میشل گندری و فیلمنامه آن را چارلی کافمن بزرگ نوشته. دو بازیگر اصلی فیلم کیت وینسلت و جیم کری هستند که هردو بازی خوبی از خود برجای گذاشتند. 

فیلم که به اختصار «درخشش ابدی» نامیده می‌شود، توسط راجر ایبرت منتقد سرشناس سینما جزو برترین فیلم‌های ابتدای قرن شمرده شده.

یک جمله معروف هست که می‌گوید: «مراقب آنچه آرزو می‌کنید باشید!». این مثال برای شخصی زده شده بود که آرزو کرده بود به هرچه دست بزند طلا شود. از دور این آرزو ممکن است قشنگ به نظر برسد اما برای انجام فعالیت‌های روزانه اینکه به هرچه دست بزنی طلا شود یک کابوس تمام عیار است. حالا فکر کنید که شما با کسی که دوستش دارید خاطرات بسیار زیادی خلق کردید و پس از پایان یافتن رابطه عاطفی، وقتی گرفتار غم شدید اولین چیزی که آرزو می‌کنید این است که ای کاش توانایی فراموش کردن او و تمام خاطرات را داشتم. اما این آرزو را می‌کنید چون غیر ممکن است، چون تا به حال برایتان رخ نداده. داشتن غم و درد نیاز یک انسان است. انسان بدون درد بدون اندوه هرگز انسان کامل نمی‌شود. این چیزی است که باعث می‌شود وقتی جوئل به کلمنتاین می‌گوید «من احساس بدی به تو ندارم» و کلمنتاین می‌گوید «ولی خواهی داشت»، جوئل در جواب بگوید: می‌دانم، اما مهم نیست.

نکته درباره نام فیلم این است که از شعری از الکساندر پاپ گرفته شده: 

چه سعادتمندند راهبان معصوم وستا / جهان را به دست فراموشی سپرده‌اند و جهان نیز آن‌ها را فراموش کرده/ درخشش ابدی یک ذهن پاک / دعاشان مستجاب می‌شود و آرزوشان برآورده می‌شود...

۳- یک داستان شبحی (A Ghost Story)

پس از کشته شدن سی در یک تصادف روح او به خانه برمی‌گردد و در شکل شبح شاهد زندگی همسرش است که سعی دارد به زندگی عادی خود برگردد...

image

فیلم یک داستان شبحی (که به اشتباه داستان یک روح ترجمه شده)، به عقیده بسیاری بهترین فیلم دیوید لاوری است. لاوری که در سال گذشته اثر جدید خود به نام شوالیه سبز را منتشر کرد کارگردانی و نویسندگی فیلم را بر عهده گرفته.

وقتی به غم از دست دادن یک عزیز فکر می‌کنیم، شاید آخرین چیزی در ذهن خود در نظر بگیریم، آن طرف ماجرا است. گریه و سوگ از دست دادن یک نفر در زندگی سخت است اما سخت تر از آن تماشای زجر و غم و اندوه یکی از عزیزان‌مان است آن هم وقتی هیچ کاری جز تماشا کردن از دست ما برنمی‌آید. شاید غصه خوردن برای یک روح آخرین چیزی باشد که به آن فکر کنید اما در نظر بگیرید وقتی شما کسی را از دست می‌دهید، آن کس هم یک زندگی از دست داده دارد. او نیز شما و تمام چیزهای دیگر را از دست داده؛ در حالی که شما هنوز کل زندگی خود را دارید و می‌توانید برای گذشتن از اندوه، خود را سرگرم چیزهای مختلف کنید و یا حتی از آن مکان نقل مکان کنید.

«یک داستان شبحی» شما را بیشتر به فکر کردن به مرگ وا می‌دارد؛ یادتان می‌اندازد که شما از جهان دیگر هیچ نمی‌دانید جز حدس و گمان. آن طرف قضیه شاید جهنم همین باشد که در گوشه‌ای از خانه‌تان به مشاهده عزیز در غم نشسته‌تان بپردازید و تخریب خاطرات و خانه‌تان را ببینید. در واقع این نگاه پس از مرگی که آقای لاوری به دنیا دارد شاید کمی ترسناک باشد. شاید شما پس از دیدن فیلم آرزو کنید دنیای دیگری وجود نداشته باشد تا اینچنین به زجر عزیزان خود زُل نزنید.

هوشنگ ابتهاج در یکی از اشعار خود به این موضوع بسیار زیبا پرداخته:

ای غم

تو با این کاروان سوگواران تا کجا همراه می آیی؟

دیگر به یاد کس نمی آید

آغاز این راه هراس انگیز

چونان که خواهد رفت از یاد کسان افسانه ی ما نیز...

بازیگر نقش روح در فیلم کیسی افلک است که با اینکه در سراسر فیلم زیر یک رومیزی سفید رنگ است اما همواره احساس سردرگمی و هجران و اندوه یک روح را به ذهن شما منعکس می‌کند که این خود نشان دهنده عظمت و قدرت این بازیگر است.
 

اخبار مشابه

برای ثبت نظر خود وارد حساب کاربری شوید.

دیدگاه‌ها (0 نظر)