جرمی کلارکسون را با برنامه تختگاز میشناسیم. سالها پیش که این برنامه هنوز به شهرت نرسیده بود و روز به روز با از دستدادن طرفداران خود تهیهکنندگان را از ادامه کار نا امید میکرد، کلارکسون با ایجاد روندی جدید و با شعار شوخی با بزرگان، این برنامه را از منجلاب مرگ بیرون کشید و آن را به مشهورترین برنامه خودرویی جهان تبدیل کرد. سالها بعد اما بدلیل اختلاف او با یکی از تهیه کنندگان این برنامه و درگیری پیش آمده بین آنها، مطابق با قوانین شبکه بی بی سی به رغم خواسته ریاست این شبکه و اعتراض میلیونها طرفدار از این برنامه اخراج شد و به برنامه گرند تور که توسط آمازون پشتیبانی می شود پیوست.
موزامبیک جالبترین کشور برای من بود. ما همیشه فیلمبرداری در قاره آفریقا رو دوست داریم و این بار نیز داستان خیلی خوبی داشتیم. هیچ کس به شما نمیگوید که این کار را نباید در این قاره انجام دهی؛ این موضوع در مقایسه با کشوری مثل سوئیس که تقریبا همه چیز در آن ممنوع شده، باعث آرامش خیال میشود!
چادر برنامه اکنون دم در خانه من است و دیگر در حال سفر نیست! من میتوانم با لباس خواب نیز سر کار بروم!
آدامس نیکوتین (ترک سیگار). در سه ماه گذشته من لب به سیگار نزدهام، زندگی دیگر معنا و مفهومی ندارد! شایعه مرگم پخش شده بود هرچند به شکل مبالغهآمیزی پخش شد، اما من حالم خوب بود. آنطور که اعلام شد، هر دو ریه من عفونت داشتند، اما شرایطم خوب بود.
دوست دارم بگویم فورد GT. ما از نیویورک تا آبشار نیاگارا رانندگی کردیم، در قسمت مربوطه، من در منهتن نیز پشت فرمان آن بودم. این خودرو راحت بود و البته نمیشد خارج از آن را واقعا دید! اما وقتی وارد آزادراه میشوید، فورد GT خیلی فوقالعاده است.
من رانندگی در رم را دوست دارم، زیرا هر چراغ راهنمایی به منزله شروع یک گرند پری است. فرقی نمیکند که شما سوار بر چه خودرویی باشید، حتی یک فرد روستایی با فیات ریتموی باستانی خود قصد جلو زدن از شما را دارد.
در این مجموعه نه. ۲۰ سال پیش چنین اتفاقی برایم افتاد و بعد از آن مردم فهمیدند کاری که ما برای “اتومبیل” انجام میدهیم، در کل خوب است. اگر ما و تاپ گیر را حذف کنید، دیگر کسی برای دفاع از حوزه خودرو باقی نمانده و عرصه به گری لینکر و دوستان توئیتریش که مدام خواهند گفت “آیا استفاده از دوچرخه عالی نیست؟ نباید همه ما از اتوبوس استفاده کنیم؟ آیا هوا آلوده نیست؟”، واگذار میشود.
صادقانه بگویم از وقتی که تاپ گیر مجددا شروع به کار کرده، من آن را ندیده ام. وقتی بچه خود را به فرزندخواندگی یک خانواده دیگر می دهی، دیگر تمایل نداری که بروی و از پنجره خانه شان پیگیر سرنوشت او باشی.
من نسبت به تاپ گیر چنین احساسی دارم؛ آن مثل فرزند من بود اما از من گرفته شد. حالا نمی خواهم ببینم والدین جدید چگونه با آن رفتار می کنند.
چرا مردم می خواهند از میزان دستمزد افراد دیگر اطلاع پیدا کنند؟ من شخصا اصلا دوست ندارم بدانم گری لینکر چقدر درآمد دارد. شکاف پرداختی ها بین زنان و مردان کاملا مضحک است. شما می بینید که دو نفر دقیقا یک کار را انجام می دهند، اما شخصی که دامن پوشیده، نصف فردی که اول صبح صورتش را تراشیده حقوق دریافت می کند، چرا باید اینگونه باشد؟ این دیوانگی محض است.
شما جاده مرگ در بولیوی را میشناسید، همانی که ما در تاپ گیر به آنجا رفتیم. مسیرهای باریک با پرتگاههای مرتفع. هر شرکتی که میخواهد اتومبیل خودران توسعه دهد، من به مدیرش میگویم “بسیار خب، اجازه بده خودرویی که ساختهای، تو را در جاده مرگ به مقصد برساند.”
اگر آماده بود این کار را انجام دهد، من یک دستگاه از آن خودرو را خواهم خرید. البته من به خوبی مطمئنم که هرگز چنین اتفاقی نمیافتد. فکر نمیکنم که در طول زندگیام اتومبیلهای خودران به تعداد زیاد در جادهها تردد کنند.
با BBC ما هرگز نتوانستیم وارد ایران شویم، اما اکنون میتوانیم برویم. ایران جایی است که واقعا دوست دارم به آنجا بروم. این یک اتفاق فوقالعاده است. بسیاری از افراد تا زمان تمام کردن لیست کارهای مورد علاقهشان ممکن است دچار سرطان شوند، اما ما سالهاست که کارهای مورد علاقهمان را انجام میدهیم.