گوشیهای Nokia فنلاندی، Siemens آلمان، Alcatel فرانسه، Ericsson سوئدی و تلویزیونهای Philips هلندی و...، تکنولوژی اروپایی همهجا را گرفته بود، چه برسر شرکتهای خلاق اروپایی آمد؟
برای تمرکز بیشتر روی موضوع تنها شرکتهای تولیدکننده تلفنهای همراه، سیستم عامل، موتور جستجو، نرمافزارهای مربوط و... را مورد بررسی قرار میدهیم.
سختافزار
در اروپا حتی یک تولیدکننده سختافزار هم وجود ندارد! hmd دوباره نوکیا میسازد و یکی دو شرکت دیگر هم هستند که سرجمع به اندازه یک شرکت چینی رده B هم تولید ندارند. از آنجایی که Philips هم فروخته شده اروپا هیچ تولیدکننده بزرگ تلویزیونی هم ندارد. سیستمهای صوتی در اروپا وضعیت بهتری دارند و شرکتهایی مثل Sennheiser آلمانی جایگاه خوبی در بازار دارند، با این حال تعداد بسیار زیادی از این شرکتها از جمله AKG اتریشی به رقبای خارجی فروخته شدهاند. بازار دوربینها هم توسط ژاپن و آمریکا قبضه شده و در تکنولوژیهای نوظهور مثل ساعتهای هوشمند، واقعیت مجازی و واقعیت افزوده، درونها و حتی تولید قطعات هم نامی از شرکتهای اروپایی به چشم نمیخورد. با وجود تنها چند شرکت، دور از واقعیت نیست اگر بگوییم اروپا سهمی از تولید سختافزار ندارد.
نرمافزار و سرویسها
در این حوزه اوضاع بهتر است، اگر این دسته را به سه بخش زیرساخت، پلتفرم و اپلیکیشن تقسیم کنیم بررسی سادهتر خواهد بود. در بخش زیرساخت که شالوده اینترنت و سرویسهاست و به سرورها، میزبانی داده و خدمات مشابه مربوط است، اروپا در سطوح بین المللی فعالیتی ندارد. البته سرویسهای میزبانی محلی تریبا همهجا وجود دارند. در این حوزه شرکتهایی مثل آمازون AWS، گوگلCloud Platform ، مایکروسافت Azure، CloudFlare و Akamai آمریکایی با اختلاف پیشتازند و شرکتهای چینی Alibaba و Tencent هم با پلتفرمهای مشابه و قدرت جمعیت در حال پیشرفتند.
پلتفرمها بسترهایی هستند برای کمک به اجرای سایر نرمافزارها و خدمات و در بالاترین سطح آن میتوان سیستمعامل ها را مثال زد و در ادامه به مرورگرها، فروشگاههای نرمافزار، موتورهای جستجو و حتی شبکههای اجتماعی اشاره کرد. در این دسته هم اروپاییها جایی ندارند و بازهم تنها رقبای احتمالی از چین هستند.
اپلیکیشن تنها بخشی است که کشورهای اروپایی در آن موفقیت نسبی داشتهاند. از Spotify و SoundCloud گرفته تا SkyScanner و بازیهایی مثل Clash of Clans و Minecraft، نکته ناامید کننده اما مقیاس کار است. بهطور دقیقتر همه این شرکتها یک و یا تعداد بسیار کمی اپ میسازند و در مقیاس کار قابل قیاس با غولهای غربی و شرقی نیستند. شرکتهایی مثل گوگل، مایکروسافت فیسبوک، اپل و آمازون در آمریکا و یا همتایان چینی خود علی بابا، تنسنت و بایدو همزمان روی چند صد پروژه، اپ و سرویس کار میکنند و بسیاری از استارتاپهای کوچکتر را هم میخرند. اروپا حتی یک شرکت در این مقیاس هم ندارد.
دلیل همه این گفتهها اما موضوع اصلی است. اگر به تنها حوزهای که اروپاییها در آن موفقیت نسبی داشتهاند بنگریم، متوجه آسانتر بودن کار خواهیم شد. برخلاف ساخت سیستمعاملها، موتورهای جستجو و یا زیرساختهای میزبانی وب که نیازمند سرمایهگذاریهای هنگفت، شرایط اقتصادی مناسب محیط، مالیات منصفانه، قوانین مناسب و تعداد زیادی افراد متخصص و تحصیل کرده برای گزینش، استخدام و اخراج است، ساخت تعدادی اپ و بازی نیازمند منابع زیادی نیست و تنها با ایدهای خوب، سرمایه کافی و تعدادی فرد متخصص میتوان به موفقیتی نسبی رسید. در ادامه به بررسی دلایل عقب ماندگی اروپا میپردازیم.
قوانین
به سادگی میتوان قوانین حاکم را از مهمترین دلایل عقبماندگی اروپا نسبت به آمریکا و یا چین دانست. اگر اخبار تکنولوژی را دنبال میکنید بیشک از دعوای هرروزه بزرگان تکنولوژی در دادگاههای اروپا باخبرید. مالیات زیاد است و قوانین کار سختگیرانهاند. این قوانین کار زمانی بیشتر به چشم میآیند که شرکتهای بزرگ وارد قضیه شوند، شرکتهایی که در چندین عرصه فعالند و باتوجه به نوسانات بازار نیازمند استخدام و یا اخراج کارمندان هستند، همان چیزی که اروپا با آن سر سازش ندارد. قوانین حریم خصوصی هم جای خود دارند و برای کمپانیهایی مثل گوگل و فیسبوک که در سرویسهایشان هر کلیک کاربر را دنبال میکنند بسیار سختگیرانهاند. زاویه دیگر ماجرا هم قوانین حمایت از مصرفکننده است که باعث میشود شرکتها وقت و سرمایه بسیاری در دادگاهها و راضی کردن تکتک مشتریها بگذارند تا اینکه به رقابت فکر کنند.
فضای سرمایهگذاری
فضای سرمایهگذاری اروپا هم در مقایسه با کشوری مثل آمریکا و یا چین در سطح پایینتری قرار دارد، مسئله حیاتی برای استارتاپها. جذب سرمایه در اروپا بسیار سختتر است، مخصوصا زمانی که به حدی از رشد برسید. بر اساس گزارش Fortune میانگین ضریب سود شرکتهای آمریکایی در ورود اولیه به بازار سهام 3.9 و همین ضریب برای شرکتهای اروپایی 2.6 بوده است. به زبان سادهتر به دست آوردن پول در اروپا سختتر است.
موقعیت جغرافیایی و جمعیت شناسی
موضوع مهم دیگر موقیت جغرافیایی است، بیشک دسترسی به جمعیت بیشتر و مقیاسپذیری بالاتر در جایی مثل آمریکا و چین بسیار سادهتر از اروپا است. فرض کنید دستیار صوتی مثل الکسا در ابتدا در اروپا عرضه میشد، برای اینکار میبایست با بیش از 30 زبان، سیستم قانونی، فرهنگ و... تطابق پیدا کند در حالی که در آمریکا و یا چین با جمعیتی زیاد و سیستمی یکپارچه سروکار دارد.
نگرش
شاید در نگاه اول چنین دلیلی چندان منطقی بهنظر نرسد اما از اهمیت بالای برخوردار است. در کشورهای اروپایی عقیده مردم نسبت به تکنولوژی بیش از ناجی به یک نابود کننده شبیه است و بخشی از مردم موافقت چندانی با ورود فناوری به زندگی ندارند. برخلاف این تصور در کشوری مثل چین مردم دید مثبتی نسبت به فناوریهای نو دارند و معتقدند هر پیشرفتی در این حوزه میتواند به سادهتر شدن زندگی کمک کند. به بیان دیگر مردم در اروپا دیرتر فناوریها نو را میپذریند که کار را برای استارتاپها سخت میکند.
اکوسیستم استارتاپی
دلیل نهایی برای ضعف تکنولوژی در اروپا را میتوان نبود اکوسیستم استارتاپی مناسب دانست. برخلاف آمریکا و چین که به ترتیب سیلیکون ولی و شنژن را دارند، اروپا هیچ محل متمرکزی برای استارتاپها ندارد. برهمه فعالان حوزه ثابت شده، جمع شدن در یک نقطه و تلاش برای بقا به ساخت استارتاپهای جدید و نوآوری کمک میکند، چیزی که اکوسیستم نامتمرکز اروپا از آن بیبهره است. به زبان سادهتر میتوان موضوع را با مثال مرغ و تخم مرغ شرح داد! تکنولوژی بیشتر، تکنولوژی بیشتری به دنبال دارد و برعکس.
تمام دلایل ذکر شده در کنار هم وضعیت کنونی را شکل دادهاند. قوانین دستوپا گیر، فضای سرمایه گذاری نامناسب، اکوسیستم نامتمرکز و... که باعث شدند استارتاپهای موفقی به وجود بیایند اما هرگز به حد و اندازه غولهای تکنولوژی نزدیک هم نشوند. برای مثال دو شرکت سازنده Skype و Minecraft هر دو ساخته اروپا بودند که اولی در سال 2011 و دیگری در سال 2014 به مایکروسافت فروخته شد. به این فروش Exit گفته میشود و کاریست که بسیاری از بنیانگذاران و سرمایهگذاران به آن علاقهمندند، چراکه در نهایت پس از مدتها تلاش میتوانند مزد زحماتشان را بگیرند و از آنجا که هیچ شرکتی در مقیاس مایکروسافت، گوگل و.. در اروپا وجود ندارد، تمام این استاراپها توسط بزرگان آمریکایی و یا چینی خریداری میشوند.
نیمه پر لیوان
باوجود تمام آنچه گفتهشد اما روی مثبتی هم هست. بسیاری از چیزهایی که برای کمپانیها بد است، میتواند برای مردم مفید باشد. در یک نگاه کلی اروپایی بودن نکات مثبت زیادی دارد، برای مثال روزهای تعطیل در اروپا بسیار بیشتر از کشوری مثل چین با 5 روز تعطیل است. برابری درآمد در اروپا در مقایسه با سایر نقاط جهان وضعیت بسیار بهتری دارد، مزایای بیکاری، مراقبتهای بهداشتی همگانی، تحصیل رایگان و یا بسیار ارزانتر از کشوری مثل آمریکا، حملونقل عمومی ارزان و مناسب، حریم خصوصی و قوانین حامی مصرف کننده و... همه در اروپا وضعیت بسیار خوبی دارند. به اولویتهای شما بستگی دارد که این امکانات را در ازای نبود شرکتهای بزرگ تکنولوژی مناسب بدانید.
نظر شما در مورد وضعیت اروپا در بازار فناوری چیست؟