خانهاخبار
معرفی ۳ فیلم با رنگ و بوی افسردگی

معرفی ۳ فیلم با رنگ و بوی افسردگی

معرفی ۳ فیلم درخت گلابی وحشی، مالیخولیا و درون لوین دیویس که حال و هوای مالیخولیایی و تیره دارند.
۱۴۰۰/۱۱/۱۳

هوشنگ ابتهاج در یکی از مصاحبه‌های خود می‌گوید من در موفق ترین شعرهای خودم هم نتواستم آنچه حس می‌کردم را بیان کنم؛ در فیلم طعم گیلاس اثر استاد عباس کیارستمی دیالوگی وجود دارد که در آن آقای بدیعی می‌گوید: «شما میتونی کلامی با من همدردی کنی، متوجه میشی من چی میگم ولی درد من رو حسش نمیتونی بکنی!»

این یعنی منتقل کردن احساس و درد یکی از مشکل ترین کارهای یک کارگردان است. این‌که یک فیلمساز اثری بسازد که شما پس از دیدنش احساس کنید که بالاخره یک نفر درد شما را فهمیده، کار بسیار بزرگی است. 
در ادامه به معرفی ۳ فیلم با تِم تاریک پرداختیم که در این کار موفق بودند.

درون لوین دیویس ۲۰۱۳ (Inside Llewin Davis)

image

افسردگی، غم و ناامیدی چیزی نیست که با کلمات آن را بشود بیان کرد و یا چیزی نیست که بتوان به طور خاص آن را موضوع یک داستان قرار داد؛ بلکه می‌توان گفت اکثر انسان‌ها در مراحل مختلفی از زندگی‌شان با مصادیق متفاوتی از افسردگی رو به رو می‌شوند. 

درون لوین دیویس فیلمی از برادران کوئن است که طبق نظرسنجی بی بی سی یازدهمین فیلم برتر قرن و از نظر نشریه ایندی وایر، پنجمین فیلم برتر دهه گذشته شمرده شده. 

فیلم درباره لوین دیویس است که یک نوازنده گیتار است و روزهای خود را با اجرا در کافه‌ها می‌گذراند و شب‌ها چون جایی برای ماندن ندارد در خانه دوستانش می‌خوابد و رویای یک ستاره مشهور شدن را در سر دارد. 

لوین کسی است که به هر دری می‌زند، آن در برایش دیوار می‌شود. هرچه تلاش می‌کند موفق نمی‌شود و گویی اصلا شانس ندارد. در یکی از دیالوگ‌های فیلم جین به لویس می‌گوید «تو دقیقا نقطه مقابل شاه میداس(افسانه ای که دست به هرچه میزد طلا می‌شد) هستی»؛ انگار لوین دست به هرچه میزد خاکستر می‌شد. لوین نمونه بارز کسی است که هرچه می‌دود فقط لاغرتر می‌شود. 

دیالوگ پردازی برای فهمیدن بیشتر لوین توسط برادران کوئن بسیار ماهرانه انجام شده و مخاطب کاملا می‌تواند لوین را درک کند. 

همچنین اسکار ایزاک خوش صدا با بازی درخشان خودش زیبایی فیلم را بیشتر کرده. دیگر بازیگران مطرح فیلم نیز کری مولیگان و جاستین تیمبرلیک هستند.

مالیخولیا ۲۰۱۱ (Melancholia)

image

 

لارس فون تریه یکی از بزرگترین کارگردان‌های تاریخ سینما، در سه گانه افسردگی خود فیلمی ساخته به نام مالیخولیا. 

مالیخولیا لغتی است یونانی به معنای غم و اندوه، افسردگی مالیخولیایی یعنی فرد آنچنان حس بی‌انگیزگی و درد می‌کند که حتی از انجام کارهای روزانه خود دست می‌کشد. غذا نمی‌خورد و به طرز عجیبی نسبت به زندگی احساس ناامیدی می‌کند و در کل زندگی کردن را یک فرایند پوچ می‌داند. 

با این که فیلم در ژانر علمی-تخیلی آورده شده اما چیرگی فون تریه در نگاه به یک فرد افسرده واقعا ستودنی است.

یکی از دلایلی که لارس فون تریه توانسته به این زیبایی به خلق چنین اثری بپردازد این است که خودش زمانی دچار افسردگی شدید و بیماری روحی بود.

خلاصه داستان فیلم مالیخولیا در دو قسمت شکل گرفته، اول داستان جاستین که پس از عروسی مجلل خود با مرد مورد علاقه‌اش دچار افسردگی شدید می‌شود؛ این در حالی است که ستاره‌ای به نام مالیخولیا نیز در حال نزدیک شدن به زمین است و داستان دوم درباره خواهر جاستین و شوهر اوست که به نزدیک شدن این ستاره به زمین پی برده. 

کیرستن دانست برای بازی در این فیلم برنده جایزه جشنواره کن برای بهترین بازیگر نقش اول زن شد.

درخت گلابی وحشی ۲۰۱۸ (Wild Pear Tree)

image

 

جبر جغرافیایی عبارتی است که حتما شنیده‌اید؛ هنگامی که اگر هم استعداد چیزی را داشته باشید هم زمینه‌های دیگرش را ولی به خاطر جامعه‌ای که در آن زندگی می‌کنید دست هایتان بسته است و کاری ازتان بر نمی‌آید. 

نوری بیلگه جیلان کارگردان بزرگ ترکیه‌ای با فیلم «درخت گلابی وحشی» به این عبارت پرداخته. 

فیلم حول محور سینان شخصیت اصلی داستان می‌چرخد. سینان که تازه فارغ‌التحصیل شده و به شهر مادری‌اش برگشته، قصد نوشتن کتابی درباره درختان گلابی وحشی دارد اما پس از بازگشتش با توده‌ای تاریک مواجه می‌شود که تمام آرزوی‌های رنگینش را نابود می‌کند.  

سینان از شهر خودش متنفر است. حالش از مردم شهرش بهم می‌خورد. مردم شهرش هیچ کار مثبتی و هیچ قدم روبه جلویی برنمی‌دارند و این نگاه تنفر آمیز سینان نسبت به جامعه خودش کاملا مشهود است. 

جامعه‌ای که سینان در آن زندگی می‌کند ایده‌های سینان را درک نمی‌کند. این جامعه پذیرای انسان‌های متفکر نیست. اینجا از نویسندگان جوان بی سرمایه هرچقدر هم با استعداد، پشتیبانی نمی‌کنند. در این جامعه‌ای که سینان در آن زندگی می‌کند دستیابی به دختری که عمیقا دوستش دارد غیرممکن است؛ بخاطر سنت‌ها و فرهنگ‌های بسیار پوسیده. 

پس از سفر نوری بیلگه جیلان به ایران او گفته بود که میان فرهنگ ترکیه و ایران بسیار المان‌های مشترک وجود دارد. این موضوع باعث می‌شود که شما با دیدن فیلم و لوکیشن‌هایش احساس نزدیکی زیادی بکنید.

جیلان با اینکه لقب کیارستمی ترکیه را به دوش می‌کشد اما به شخصه یکی از بهترین فیلمسازان قرن جدید است و کاملا موجی جدید به همراه خودش دارد.

اخبار مشابه

برای ثبت نظر خود وارد حساب کاربری شوید.

دیدگاه‌ها (0 نظر)