۱ فیلم از هر سال در دهه اخیر که باید تماشا کنید
ده سال اخیر فیلمهای زیادی داشتهاند که قطعا انتخاب کردن ۱۰ فیلم از این ۱۰ سال، کار بسیاری سختی است. اما در اینجا فیلمهایی انتخاب کردهایم که فکر میکنیم گل سر سبد هرسال از دهه گذشته هستند. بی هیچ مقدمه دیگری، بگذارید از فیلم سال ۲۰۲۰ شروع کنیم و به عقب برگردیم:
سال 2020- در پی پایانم ( I'm Thinking of Ending Things)

خلاصه داستان: لوسی و جیک یک زوج هستند که برای اولین بار قرار است به خانه پدری جیک بروند و لوسی با والدین جیک آشنا شود...
سال ۲۰۲۰ پر بود از فیلمهای عالی که دیدن هر کدام از آنها خالی از لطف نیست. فیلمهایی مثل «نوشانوش» اثر وینتربرگ یا «سرزمین عشایر» اثر ژائو؛ یا حتی فیلمهای خوبی مثل پدر، صدای متال و میناری از کشور کره.
در چنین سالی که پر بود از فیلمهای موفق، انتخاب بسیاری از منتقدین برای بهترین فیلم سال، نوشانوش و غیره نبود بلکه فیلمی بود از چارلی کافمن، فیلمنامه نویس و کارگردان موفق آمریکایی. کافمن که فیلمنامه بسیار خوب «درخشش ابدی یک ذهن» را نوشته، قبل از فیلم «در پی پایانم» کارگردانی فیلم «جزء به کل نیویورک» را در سال ۲۰۰۸ به عهده گرفت.
فیلم در پی پایانم، دقیقترین و عالیترین تصویر از ناخودآگاه انسان را رسم میکند؛ جایی که اگر ناخودآگاهتان شما را لایق چیزی نداند، کل ذهنتان را سمت از دست دادنش سوق میدهد. فیلم که تصویر برداری فوق زیبا دارد، با میزانسن تاریک و خفه کنندهاش کاری میکند که شما هر طور که شده خودتان را درون ماشین کنار جیک و لوسی ببینید.
فیلم خوشبختانه برنده هیچ جایزه اسکاری نشده تا ارزش بالای فیلمی به این زیبایی به بهترین شکل حفظ شود!
سال 2019- کلاوس (Klaus)

خلاصه داستان: یک پستچی که به ماموریتی در یک شهر کوچک یخ زده فرستاده میشود، در آنجا با پیرمردی آشنا میشود...
سال ۲۰۱۹ هم پر بود از فیلمهای جذاب و دیدنی مثل «مرد ایرلندی» اسکورسیزی یا «روزی روزگاری در هالیوود» اثر تارانتینو یا حتی «فانوس دریایی»، فیلم فلسفی و بزرگی اثر رابرت اگرز که اگر بنا بر معرفی یکی از آنها بود، حق دیگری ضایع میشد؛ در نتیجه به معرفی یک انیمیشن کمتر دیده شده از این سال پرداختیم.
انیمیشن کلاوس یکی از دسته انیمیشن هایی است که به هیچ وجه فقط برای بچهها ساخته نشده. البته ممکن است چنین انیمیشنی برای فرهنگ ایرانی شناخته شده نباشد اما قطعا برای مسیحیان و کسانی که کریسمس را جشن میگیرند و کودکانشان به بابانوئل اعتقاد دارند، قطعا تجربه دلپذیری است. داستانی که نحوه شکل گیری بابانوئل و شروع کارش به عنوان Santa Klaus را به خوبی توضیح میدهد و برای توجیه افسانههای مختلف بهانههای خوبی دارد.
فیلم که در سال ۲۰۱۹ برای جایزه بهترین انیمیشن سال در کنار «داستان اسباب بازیهای ۴» و «بدنم را از دست دادم» نامزد شده بود موفق به دریافت آن نشد.
صدا پیشگی شخصیت کلاوس را هم جی کی سیمونز بازیگر و کارگردان معروف انجام میدهد.
سال 2018- کتاب سبز (Green Book)

خلاصه داستان: در زمانی که نژادپرستی در دهه ۶۰ میلادی بیداد میکند، یک بانسر (دربان یا نگهبانی که در کلابها یا رستورانها کار میکند) ایتالیایی-آمریکایی که از لحاظ مالی در مضیقه قرار دارد، پیشنهاد کار برای یک پیانیست سیاهپوست دان شرلی را قبول میکند...
سال ۲۰۱۸ برعکس دو سال بعدیاش، خیلی فیلمهای چشمگیری نداشت. از جمله آثار این سال میتوان به Bohemian Rhapsody یا Roma اشاره کرد. 2018 سالی بود که اتفاقا همین فیلم «کتاب سبز» توانست جایزه بهترین فیلم را در مراسم اسکار ازآن خود کند.
فیلم کتاب سبز به کارگردانی پیتر فارلی، برای سیاه پوستان دارای ارزش بالایی است و پردازش به این موضوع تأثیر بسزایی در بردن جایزه اسکارش نیز دارد.
فیلم به شکلی جدید به تفاوت و فاصله طبقاتی میان نژادهای سفید و سیاه میپردازد. اینجا دیگر خبری از فقر و بردگی و جنایت در جمع سیاه پوستان نیست بلکه نشان دهنده آن است که این شاخصهها برای یک سیاه پوست، از قبل نشان گذاری شده و حتی در صورتی که آن فرد مدرک دکتری داشته باشد و با ثروت بالا نوازنده پیانو هم باشد، در جامعه نژادپرست سفیدها مورد قبول واقع نمیشود. اما مشکل اینجا تمام نمیشود؛ این همه دستاورد باعث این شده که داشتن پوست سیاه برای پذیرفته شدن در جامعه سیاهپوستان کافی نباشد و این موجب شده که دان شرلی دچار دوگانگی شود.
دو بازیگر اصلی فیلم را ویگو مورتنسن و ماهرشالا علی هستند که علی برای بار دوم توانست با بازی در این فیلم برنده اسکار شود.
سال 2017- اوقات خوش (Good Time)

خلاصه داستان: کانی و نیک دو برادر هستند که نیک از لحاظ ذهنی عقب ماندگی دارد. کانی پس از برداشتن برادرش از مرکز درمان به همراه او اقدام به سرقت یک بانک میکند اما اوضاع خراب میشود و نیک دستگیر میشود...
سال ۲۰۱۷ برای فیلمبازان سال بسیار خوبی بود. سالی که دیوید لوری فیلم فوق العاده «داستان روح» را ساخت یا خانم لین رمزی که اثر خوبی به نام «تو هرگز واقعا اینجا نبودی» را به جا گذاشت. در این سال حتی دارن آرنوفسکی بزرگ هم فیلم شاهکار خود به نام «مادر» را ساخت و در نهایت برادران سفدی با ساخت فیلم «اوقات خوش» خود را وارد لیست برترینهای سال کردند.
برادران سفدی که اولین فیلم بلند خود را در سال ۲۰۰۷ ساختند، نشان دادهاند که برای ساخت فیلمهای هیجانی مثل جواهرات تراش نخورده ۲۰۱۹، در صف مدعیان قرار دارند.
سفدیها در فیلم اوقات خوش، ۹۹ دقیقه هیجان و به عبارتی سگ دو زدن را به مخاطب تحمیل میکنند؛ طوری که تا اوضاع در حال خوب شدن و آرام گرفتن است، فاجعهای دیگر رخ میدهد و تپش قلب بیننده همواره بالا میماند. داستان فیلم در کل روایت ۲۴ ساعت از زندگی دو برادر نیک و کانی است.
فیلم اوقات خوش برای موسیقی متن در فستیوال کن نیز برنده جایزه شد.
سال 2016- نام تو (Your Name)(Kimi No Na Wa)

خلاصه داستان: میتسوها، دختری دبیرستانی، در شهرهای حومهای ژاپن زندگی میکند در حالی که شیفته شهر توکیو و شلوغی آن است. تاکی نیز پسری دبیرستانی اهل توکیو است. هنگامی که ستارهای دنباله دار به زمین نزدیک میشود، آرزوها و زندگی این دو دستخوش تغییر میشود. در یکی از روزها جای تاکی و میتسوها در بدن یکدیگر عوض میشود...
سال ۲۰۱۶ سالی بود که فیلمهای عالی زیادی ساخته نشد. از آثار خوب این سال باید به «حیوانات شبگرد» که قبلا معرفی شده و «مهمان نامرئی» که در آینده معرفی خواهد شد اشاره کرد.
شاید سبک انیمه برای برخی مورد پسند نباشد و با این بخش از سینما ارتباط برقرار نکنند اما انیمه «نام تو»، هم از لحاظ داستانی و هم از لحاظ شکل و شمایل تقریبا با باقی انیمهها متفاوت است. البته گفتنی است هایو میازاکی که به عقیده برخی، پدرخوانده انیمیشنهای ژاپنی است از نام انیمه بسیار نفرت دارد!
نامِ تو اثری است بسیار احساسی و به همین دلیل مورد توجه و تحسین منتقدین قرار گرفت. علاوه بر موفقیت هنری این اثر، موفقیت اقتصادی قابل توجهی نیز کسب کرد و با فروش ۳۶۰ میلیون دلاری تبدیل به چهارمین انیمه پرفروش تاریخ ژاپن شد.
سال 2015- اتاق (The Room)

خلاصه داستان: جوی زن جوانی است که ۷ سال قبل در ۱۹ سالگی توسط یک مرد با بهانه اینکه سگ مریضش نیاز به کمک دارد ربوده شده و تمام این مدت در یک اتاق یا آلونک ۱۰ متری زندگی میکرده. او از این مرد که با نام نیک پیر صدا زده میشود، در سال دوم صاحب یک پسر میشود. آغاز فیلم در تولد ۵ سالگی پسر اوست...
سال ۲۰۱۵ پر از فیلم بود. سالی که دنیس ویلنوو فیلم Sicario را ساخت و فیلمهای خوبی مثل «مریخی» اکران شدند. سال ۲۰۱۵ برای سینماها نیز سال خوبی بود زیرا ۳ فیلم «پارک ژوراسیک»، «انتقام جویان: عصر اولتران» و «سریع و خشن ۷» هر سه فروش بالای ۱ میلیارد دلار داشتند!
فیلم «اتاق» ساخته لنی آبراهامسون، برگرفته از کتابی با همین نام، یکی از فیلمهای خوب و موفق این سال بود. اتاق برای ۴ رشته مختلف بهترین فیلمنامه اقتباسی، بهترین فیلم، بهترین کارگردانی، بهترین بازیگر نقش اول زن در مراسم اسکار نامزد شده بود که فقط جایزه آخر را برد.
بری لارسون یکی از درخشانترین بازیهای سال و شاید بهترین بازی عمر خودش را در فیلم ایفا کرده که موفق به دریافت اسکار و گلدن گلوب نیز شده.
سال 2014- میان ستارهای (Interstellar)

خلاصه داستان: در آیندهای که مزارع کشاورزی رو به نابودی است، کوپر خلبان پیشین ناسا برای سفر از طریق یک کرمچاله به کهکشانهای دیگر برای پیدا کردن یک سیاره قابل سکونت مامور میشود...
سال ۲۰۱۴ با اینکه فیلمهای بسیار خوبی مثل «شلاق»، «هتل بوداپست» یا «خباثت ذاتی» از پل توماس اندرسن داشت، به علت وجود اثر فوق العادهای به نام «میان ستارهای» به دیگر فیلمهای این سال توجه چندانی نشد. کریستوفر نولان تمام توجهات سینما دوستان را با این اثر جلب خودش کرد.
یکی از نقاط قوت فیلم فیلمنامه قویای بود که خود نولان با برادرش جاناتان تنظیم کرده بودند. قوت و کم نقصی این فیلمنامه به دلیل آن بود که کیپ تورن برنده نوبل فیزیک، از لحاظ علمی و منطقی کنترل فیلمنامه را بر عهده داشت. او حتی چندین کلاس و جلسه پرسش و پاسخ هم با متیو مککانهی برگزار کرده بود که در ذهن متیو از نقشی دارد بازی میکند سوالی باقی نماند. از نظر خیلیها فیلم میان ستارهای بهترین فیلم نولان در قرن ۲۱ است.
موسیقی شاهکار فیلم را هانس زیمر برعهده گرفته که مثل همکاری قبلی اش با نولان، تبدیل به یک اثر بسیار زیبا و به یاد ماندنی شده و به جذابیت فیلم بسیار کمک کرده.
خوشبختانه نولان برای این فیلم هیچ جایزه اسکاری برنده نشده و ارزش چنین فیلمی با جایزه اسکار سنجیده نمیشود.
سال 2013- او (Her)

خلاصه داستان: داستان فیلم که در سالهای ۲۰۱۷ تا ۲۰۷۷ اتفاق میافتد، درباره مردی است که با یک سیستم عامل رایانهای وارد رابطه عاطفی میشود...
سال ۲۰۱۳ نیز خالی از فیلمهای خوب و موفق نبود. از فیلمهای خوب این سال میتوان به «زندانیان ویلنوو»، :گرگ وال استریت» اسکورسیزی، :آبی گرمترین رنگ» سینمای فرانسه و خیلیهای دیگر اشاره کرد.
اسپایک جونز به عنوان کارگردان و نویسنده در فیلم ظاهر شده که کاملا از عهده این دو مسئولیت برآمده و توانسته یک فیلم بسیار خوب و قابل تامل بسازد. «او» اولین فیلمنامهای است که جونز به تنهایی آن را مینویسد.
نقش اول فیلم را واکین فینیکس بازی میکند که طبق معمول همیشه خوش درخشیده و یکی از بازیهای خوب کارنامهاش را ثبت کرده. همچنین از دیگر بازیگران فیلم باید به رونی مارا، ایمی آدامز و اسکارت یوهانسون که صداپیشه این شخصیت رایانهای است اشاره کرد.
ایمی آدامز درباره کارگردان فیلم یعنی اسپایک جونز گفته او هر روز یک ساعت من و واکین را در اتاقی تنها میگذاشت تا بتوانیم یکدیگر را بهتر بشناسیم.
اولین فیلمنامهای که جونز به تنهایی نوشت توانست در مراسم اسکار برنده بهترین فیلمنامه اورجينال شود.
سال 2012- قمرو طلوع ماه (Moonrise Kingdom)

خلاصه داستان: در سال ۱۹۶۵ یک دختر و پسر که عاشق هم هستند تصمیم میگیرند از محل زندگی خود فرار کنند و این باعث میشود که اهالی محل به دنبال آنها بگردند و در حین این جستوجو اتفاقات زیادی را پشت سر بگذارند...
سال ۲۰۱۲ سالی بود که فیلمهای خوبی مثل «جانگو رها شده» تارانتینو، «شکار» وینتربرگ، «استاد» پل توماس اندرسن و فیلم پر حاشیه «آرگو» اکران شدند که در کنار اینها، «سرزمین طلوع ماه» نیز یکی از آثار خوب و بهیادماندنی این سال بود.
سینمای وس اندرسن، سینمای جالب و خاصی است که چارچوب و دنیای خودش را دارد. این کارگردان خوش ذوق و ماهر که در کارنامهاش فیلمهای خوبی مثل «هتل بوداپست» یا «آقای فاکس شگفت انگیز» را دارد، سبک فیلمسازی خاصی دارد که بسیار به فضاسازی و محیط فانتزی اهمیت میدهد.
خود اندرسن درباره سینمای خودش گفته: «موقع ساخت هر فیلم اولین چیزی که به ذهنم میرسد این است که چطور صحنهها را به جذابترین شکل مانند زندگی واقعی جلوه دهم و نکته دیگر اینکه چطور فضایی خلق کنم».
یکی از شاخصههای زیبایی که در فیلمهای او مشاهده میشود استفاده از پالتهای رنگی مختلف و زیباست که به فضاسازی و زیبایی بصری فیلم میافزاید. برای مثال در فیلم هتل بوداپست از پالتهای عمدتا صورتی استفاده کرده و در این فیلم هم رنگ زرد چشم را نوازش میکند.
فیلم داستان عاشقی در کودکان و تقابلش را با دنیای بزرگسالان نشان میدهد و عشق را از زاویه دید کودکان بررسی میکند و به تضاد دنیای آنها و بزرگترها میپردازد.
سال 2011- دست نیافتنیها (The Intouchables)

خلاصه داستان: داستان فیلم درباره یک نویسنده ثروتمند فیلیپ است که با یک حادثه از کمر به پایین فلج شده و یک پرستار به نام دریس را استخدام میکند. تا قبل از آشنایی فیلیپ با دریس او مردی کج خلق و خشک بود اما با ورود دریس به زندگیاش دچار تحولات در زندگی خود میشود...
سال ۲۰۱۱ هرچند که خیلی فیلمهای عالی و موفقی نداشت برای ما ایرانیان سال بسیار خوبی بود. سالی که اصغر فرهادی برنده جایزه اسکار بهترین فیلم خارجی برای فیلم «جدایی نادر از سیمین» شد. البته علاقهمندان به سینمای اروپا و آشنایان با استاد لارس فون تریه نیز به دلیل اکران فیلم «مالیخولیا» از سال ۲۰۱۱ خاطره خوشی دارند.
فیلم «دست نیافتنیها» که به نویسندگی و کارگردانی مشترک اولیویه ناکاش و اریک تولدانو از روی داستانی واقعی ساخته شده، به عنوان یک فیلم حال خوب کن یاد میشود؛ فیلمی انگیزشی از سینمای زیبای فرانسه.
موسیقی محشر و بیادماندنی فیلم را یکی از اساتید برجسته موسیقی امروز یعنی لودویکو ایناودی ساخته که باعث دوچندان شدن جذابیت این فیلم هم شده است.
دو بازیگر اصلی فیلم «عمر سی» و «فرانسوا کلوزه» هستند که عمر سی توانست به جایزه سزار فرانسه (مراسمی که در آن به بهترینهای فرانسه پرداخته میشود و تقریبا بالاترین اعتبار جایزه را در سینمای کشور فرانسه دارد) برای نقش خود دست پیدا کند.