پسربچهای تنها؛ بررسی بازی INSIDE
اگر لیمبو را بازی کرده باشید، شما هم مثل ما اعتراف میکنید یکی از بهترین بازیهای مستقلی است که Playdead عرضه کرده. این بازی کاملا هوشمندانه، زیبا و شستهرفته ساخته شده است. هیچ صحبتی در این بازی نمیشود و تمام فضا سیاهوسفید است. حال کمپانی توسعهدهنده Limbo بازی جدیدی ساخته و آن را Inside نامیده است. اگر لیمبو را بازی کردهاید، به شما پیشنهاد میکنیم این بازی را از دست ندهید، زیرا اینساید بسیار بهتر از لیمبو است.
شاید برای شما سوال باشد که چرا این بازی را با بازی دیگری که ساخت همین کمپانی است مقایسه میکنیم. اگر برایتان عجیب است، باید بگوییم که مقایسه این دو بازی کار درستی است، زیرا از یک جنس هستند. در Inside مانند Limbo همه چیز بیرنگ است و بازی نوعی پازل دوبعدی است که حالت مالیخولیایی کاملا در آن به چشم میخورد. همانند لیمبو، این بازی نیز کاربر را در نقش پسربچه کوچکی نشان میدهد که در شرایط خطرناک، پیچیده و پراسترسی قرار دارد.
Inside از امروز (9 تیر 95) برای Xbox One عرضه شده و برای Windows از 17 تیر 95 عرضه میشود.
بازی کاملا بهصورت خطی پیش میرود و کاربر بیشترین وقت خود را در طول بازی برای حرکت این پسربچه به سمت چپ و راست صرف میکند و مشغول حل معماهایی است که در طول مسیر مانع پیش رفتن آن به جلو میشوند. این همان روشی است که Playdead برای بازی لیمبو طراحی کرد و اکنون بازی اینساید را به بازی بسیار خوبی تبدیل کرده است.
برخلاف لیمبو، نباید انتظار بازیای تکداستانه را داشته باشید که در آن پسربچهای میخواهد خواهرش را نجات دهد. در این نسخه کاربر وارد دنیایی میشود که پر است از داستان و هدفش چیزی بیش از تعریف یک داستان خاص برای اوست.
جهانی که در بازی اینساید به نمایش گذاشته میشود یکی از ترسناکترین و فریبندهترین موقعیتهایی است که تابهحال در یک بازی دیدهایم.
هر صحنهای از بازی چندین بار اصلاح شده تا بهترین تجربه را به وجود بیاورد. ذرات گردوغبار معلق در هالهای از مه و دود، پاشیده شدن آب روی باتلاق، حرکت روبهجلو پسری بدون نام که تیشرت قرمزی به تن دارد بازیای زیبا و پرجزئیات برای شما به ارمغان میآورند.
جزئیات منحصر به تصویر نیست و در ویژگیهای صوتی و حرکات پسربچه نیز بهخوبی به جزئیات پرداخته شده است. زمانی که پسربچه مدتی طولانی میدود، شما میتوانید صدای نفسنفس زدن او را بشنوید؛ زمانی که از بلندی میپرد و روی زمین فرود میآید، با به هم خوردن تعادلش و حرکت خوب دستهایش حس عدم تعادل بهخوبی منتقل میشود.
همانطور که گفتیم، بیشتر بازی بدون رنگ است و پاشیدن رنگ در برخی قسمتها (اغلب رنگ قرمز) حرکت جسورانهای از طراحان است تا چشمان شما را بهجایی هدایت کنند که آن طراحان دوست دارند ببینید.
حرکت دوربین نیز مثالزدنی است. دوربین دائما در حال حرکت و رفتن به عقب و جلوست تا بهترین صحنه را نشانتان دهد و هیچ کدام از جزئیات از دست ندهید. بهطور مثال، زمانی که قرار است از ارتفاع بپرید، دوربین دورتر میرود تا تمام صحنه زیر پای شما نمایش داده شود و بعد از پریدن بار دیگر دوربین نزدیکتر میآید تا تمرکزتان روی پسربچه در حال حرکت باشد.
روش بازی چیزی شبیه Limbo است و اتمسفر حاکم بر بازی شما را یاد بازیهای دوبعدی میاندازد. قهرمان بازی بهراحتی و مکرر میمیرد. این مردن با کوچکترین اشتباه رخ میدهد، اما باعث میشود که در طول بازی یاد بگیرید که چه کاری باید انجام دهید و چه کاری نباید انجام دهید.
برخی مواقع چارهای جز مردن برای قهرمان بازی وجود ندارد، زیرا هیچ کلمهای در بازی ردوبدل نمیشود و هیچ راهنمایی نیز وجود ندارد. صحنههای مرگ این پسربچه برخی مواقع سرگرمکننده و گاهی نیز بسیار دردناک است.
همانند لیمبو، تنها کلیدهایی که تحت کنترل شما هستند کلید پریدن و کلید تعامل با محیط مانند کشیدن یک دستگیره است. برای هدایت شما بهجایی که باید بروید نیز بعضی مکانها نورانیترند. معماهایی که برای حرکت رو به جلو در نظر گرفته شدهاند درمجموع از بازی لیمبو سادهترند؛ بهطور مثال، حل کردن برخی از آنها فقط نیاز به جابهجا کردن یک جعبه دارد.
حل پازلها در این بازی مانند خطی است که پسربچه را به انتهای بازی هدایت میکند. هیچ توضیحی داده نشده که چرا این پسر در بازی تنهاست یا چرا اینهمه رمز در بازی وجود دارد و این پسربچه به چه چیزی میخواهد برسد. با بازی کردن دوباره Inside بهطور حتم تمرکز بیشتری بر داستان بازی خواهید داشت، زیرا روش حل کردن پازلها را از قبل میدانید، اما درنهایت راهی را که بازی میرود متوجه نخواهید شد.
درمجموع بازی Inside بازیای است که اساس کارش شباهت بسیاری به بازی Limbo دارد، اما بسیار خوشساختتر از آن است. معماها چندان سخت نیستند و بهندرت شما را بهزحمت میاندازند و کاملا مکمل بازیاند. بازی شروع خوبی دارد و در طول بازی این خوب بودن نهتنها حفظ میشود، بلکه با پرداختهایی که برای صحنهها در نظر گرفته شده کاملتر نیز میشود و درنهایت بازی با انتهای بسیار فراموشنشدنی به پایان میرسد. بعد از بازی حتما با دوستان خود در مورد بازی، معنای آن و پیامی که میخواهد برساند صحبت خواهید کرد؛ پس توصیه میکنیم قبل از اینکه دوستانتان داستان و جزئیات آن را فاش کنند Inside را بازی کنید!